آرامیس مشاور




چالش های شادی زنان مطلب ویژه

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
نوشته شده توسط  | منتشرشده در: مقالات عمومی


هر چند زنان نیمی از جامعه ای را تشکیل می دهند. سلامتی این نیمه جامعه می تواند بر سلامتی تعداد بسیاری از افراد اثر گذار باشد. سلامت زنان به ویژه زمانی که آنها مادر می شوند بیش از پیش اهمیت پیدا می کند. منظور از سلامت فقط در ویژگی های جسمانی محدود نشده است و شامل سلامت و بهداشت روانی نیز می شود. به رغم مشخص بودن این اهمیت به نظر می رسد در حوزه سلامت روان زنان زنگ خطرهایی به صدا درامده که متاسفانه کمتر شنیده شده یا این که چندان جدی گرفته نشده اند. یکی از موضوعات مهم در این بین شادی زنان و احساس رضایت از زندگی در آنهاست.

زنگ خطر اول
در دهه های گذشته زنان در بهداشت و آموزش و موقعیت های شغلی از مردان در سطحی پایین تر قرار داشتند. اما امروزه هر چند این تفاوت ها کاهش پیدا کرده است و شکاف بین دو جنس مانند گذشته نیست، به نظر می رسد شکاف در میزان شادی تجربه بین دو جنس مسئله ای باشد که این روزها موضوع گفت و گوست.
به عنوان مثال پژوهشی که در امریکا از سال 1972 آغاز و تا سال 2006 ادامه داشت به نتایجی قابل توجه در این زمینه دست یافت . طی این سال ها به صورت مرتب اطلاعات حداقل 1500 نفر جمع آوری شد. البته طی سال ها تعداد افراد شرکت کننده در پژوهش در برخی سال ها تا 4500 نفر نیز افزایش یافت. در این پژوهش اطلاعات بسیاری از وضعیت زندگی افراد در حوزه های گوناگون جمع آوری شد. در کنار اطلاعات مربوط به وضعیت خانوادگی، شغلی و اقتصادی افراد به سوالاتی درباره شاد بودن خود نیز پاسخ می دادند. این بررسی نشان داد میزان شادی در زنان طی این چهار دهه روندی کاهشی داشته است. انجام پژوهش در کشورهای اروپایی نیز نشان می دهد در برخی کشورهای دیگر نیز زنان وضعیت مشابهی را در طی این سال ها تجربه کرده اند. هز چند این کاهش شاید چندان زیاد نباشد ، به هر صورت زنگ هشداری است که لازم است جدی گرفته شود.
زنگ خطر دوم
مطالعات جدید درباره شادی نشان می دهد الگوی شادی در بین زنان و مردان در حال نشان دادن تغییراتی است. به عنوان مثال برخی مطالعات نشان داده است در دوره جوانی میزان احساس رضایت از زندگی و شادی در مردان کمتر از زنان است. دلیل این موضوع را نیز برخی متخصصان در داشتن ایده آل های بلندپروازانه در مردان می دانند. مردان در سنین جوانی غالباً با آنچه دوست دارند به آن برسند، به ویژه درباره مسائل اقتصادی، فاصله دارند و همین منشا احساس نارضایتی در آنهاست.
در واقع می توان ادعا کرد در دوره جوانی زنان احساس شادی بیشتری دارند ، اما با افزایش سن این الگو شروع به تغییر می کند. به صورت میانگین و براساس پژوهش های متعدد مشخص شده است از حدود چهل و هشت سالگی با سرعتی آرام میزان احساس شادی در زنان شروع به کاهش می کند و از حدود شصت و چهار سالگی به بعد زنان به صورت محسوسی در مقایسه با مردان احساس شادی کمتری را گزارش می کنند.
زنگ خطر سوم
بررسی ها نشان می دهد میزان ابتلای زنان به افسردگی بیش از مردان است. برخی مطالعات عنوان می کنند زنان تا حدود دو برابر بیش از مردان در طول زندگی خود به افسردگی مبتلا می شوند. هر چند برخی متخصصان یکی از عوامل موثر در این موضوع را تغییرات هورمونی زنان می دانند، به نطر می رسد این علت نمی تواند جواب قانع کننده ای برای توجیه این میزان تفاوت در ابتلا به افسردگی بین زنان و مردان باشد. چرا که مشخص شده است در صورت انجام برخی مداخلات روان شناختی می توان از میزان افسردگی در زنان جلوگیری کرد.
زنگ خطر چهارم
در بین زنان برخی گروه ها بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی هستند، به عنوان مثال برخی بررسی ها نشان می هد در زنان کارمند که کودکان زیر شعبده باز سال دارند، به صورت معنا دار میزان افسردگی بالاست. این مسئله میتواند به دغدغه های زیاد و مسئولیت های سنگین این گروه از مادران ارتباط داشته باشد. یکی دیگر از گروه های در معرض افسردگی زنان میان سال خانه دار هستند. به عبارتی هر چند زنان شاغل، زمانی که کودکان آنها کوچک اند بیشتر در معرض افسردگی هستند، زنان خانه دار با افزایش سن و مستقل شدن فرزندان و احتمالا جدا شدن بچه ها از خانواده، بیشتر در معرض افسردگی قرار می گیرند. شاید درباره این گروه از زنان نه تنها ناشی از مسئولیت ها بلکه فقدان معنا برای زندگی بعد از مستقل شدن بچه هاست که باعث بروز این اختلال می شود.


نرگس عزیزی – کارشناس ارشد مشاوره

بازدید 2498 بار
آخرین ویرایش در پنج شنبه, 12 دی 1392 ساعت 21:46

نظر دادن

جهت ارتباط بعدی با شما، خواهشمند است ایمیل صحیح وارد نمایید.
کلیه اطلاعات شما نزد ما محرمانه خواهد بود.
لطفا نظرات خود را به زبان فارسی تایپ کنید.