آرامیس مشاور




دشواری های تشخیص سلامت شخصیت

این روش ها جواب نمی دهد!
بررسی های روان شناسان بالینی و روان پزشکان نشان داده است که شناخت کسانی که اختلال شخصیت دارند در برخوردهای کوتاه مدت کار ساده ای نیست. زیرا این افراد غالباً درابتدای آشنایی تصویر بسیار خوبی از خود در ذهن شما به جای می گذارند. آنها ممکن است در حیطه کاری، فعالیت هایی اجتماعی افراد خوب و شایسته ای جلوه کنند. علاوه براین، فرد دچار اختلال شخصیت می تواند مانند بسیاری از افراد دیگر زیبا و باهوش باشد و چنین چیزی موجب شود به سوی او جذب شوید. حتی متخصصان روان شناس، در جلسه اول درمان، تشخیص صحیحی درباره آنها نمی هند. دومین چیزی که شناسایی فرد دارای اختلال شخصیت را دشوار می سازد این است که برای شخص او لازم است به طور دقیق از گذشته اش، به ویژه الگوها و مشکلات رفتاری و روابط ناخوشایند او با دیگران اطلاع کافی داشت.

از آنجا که در اوایل رابطه، پی بردن به چنین گذشته ای میسر نیست بنابراین هیچ تعجبی ندارد که نتوان در اوایل اشنایی چنین فردی را شناخت.
نویسندگان کتاب عشق ویرانگر، پس از بیان این مشکلات، می نویسند چون یک تحقیق بسیار معتبر نشان داده است که اختلال شخصیت باعث ایجاد مشکلات روانی، اجتماعی حقوقی و شغلی می شود. برای مثال فرد دارای اختلال شخصیت مرزی احتمال بیشتری دارد که افسرده شود و یا فرد جامعه ستیز در مقایسه با دیگران بیشتر احتمال دارد که به مصرف مواد مخدر یا الکل اعتیاد پیدا کند و نیز کسی که دارای اختلال شخصیت پارانوئید است بیش از دیگران با همکاران خود به درگیری و نزاع بپردازد، باید با رفت و آمدهای زیاد با او و بررسی روابط شغلی و اجتماعی اش شناخت دقیقی از او پیدا کرد. (ص 21-23)
غافل از اینکه در صفحه قبل خود هشدار داده اند : «در نهایت باید گفت هنگامی که ما عاشق فردی می شویم، غالبا علائم اختلال شخصیت او به نظر ما رفتارهای خوب و پسندیده ای جلوه می کند، بله بسیاری از ما همان علائم اختلال شخصیت را از ویژگی های خوب، هیجان انگیز دوست داشتنی و یا حتی جنسی او محسوب می کنیم. (ص21)
کوتاه سخن این که کتاب عشق ویرانگر از آن جهت که اختلال شخصیت را با واقع بینی توضیح داده است و جابجا تاکید می کند مبادا با ساده انگاری در گیر روابط عاطفی با بیماران دارای اختلال شخصیت شوید و با آنها ازدواج کرد و بی جهت به تغییر افکار عواطف و رفتارهای شکل گرفته آنها امیدوار بود، اثری بسیار ارزنده و مفید است، اما راه هایی را که برای شناخت اختلال های شخصیت پیشنهاد می کند یعنی:
1- بدست اوردن آگاهی های علمی درباره نشانه های ده نوع اختلال شخصیت از کتاب های تخصصی و یا ساده شده آنها در این کتاب.
2- برقراری ارتباط زیاد و رفیق حجره و گرمابه و گلستان بودن با فردی که قرار است با او پیوند ازدواج برقرار شود به منظور: الف) بررسی دقیق روابط و مسائل گذشته او، ب) شناخت کارکردها و مشکلات روانی، شغلی، حقوقی و اجتماعی کنونی و جاریش
3- تطبیق این شناخت های گذشته و حال با اطلاعاتی که از کتاب بدست آورده است، در فرهنگ ایرانی – اسلامی ما کاربردی ندارند و تازه در همان فرهنگ غربی نیز بیشتر دختران و پسران جوان، آن چنان عشق کور و کرشان می کند که با قدرت تشخیص از آنها گرفته می شود و یا به قول نویسندگان دلبستگی های عاطفی آنها را به توجیه رفتارهای محبوب ، زیبا دیدن آنهاو یا ناپایدار بودن خطاهایی می کشاند.
آیا عاقلانه نیست جوان خواستار ازدواج و والدین او با روان شناسی با تجربه و آگاه که به قول علی علیه السلام در حقیقت عقل جدا شده از احساس های آنها است مشورت کنند تا او یعنی روان شناس، دانای با تجربه دلسوز، با استفاده از آزمون های علمی روان شناختی و بررسی دقیق یافته ها و شنیده ها، به تشخیص نسبتا دقیق و روشنی برسد و بتواند آن جوان را از افتادن در گرداب زندگی با یک بیمار بیکار و خوش نما نجات دهد؟

دکتر محمود گلزاری/ روان شناس