آرامیس مشاور




اثر هاوتورن (Hawthorne Effect)

روان شناسان سال هاست متوجه شده اند، افراد بسیاری صرفاً به خاطر توجه خاصی که به آنها می شود می توانند رفتارهایی چون بازدهی شغلی خود را بهتر کنند. در مطالعات کلاسیک هاوتورن درباره اثر نورپردازی بهتر بر تولید کارخانه، معلوم شد کارگران صرفا به خاطر شرکت در تحقیق و توجه خاصی که به آنها معطوف شده بود، بازدهی خود را بیشتر کردند. معمولا علت این بهبودی را بالا رفتن روحیه و عزت نفسی می دانند که در اثر مورد توجه دیگران بودن در افراد به وجود می آید.
وجه مشترک تمام درمان های روانی – اجتماعی این است که درمانگر به درمانجو توجه خاصی نشان می دهد؛ در نتیجه، توجه یکی از عوامل غیراختصاصی یا مشترک انگاشته می شود که بر نتایج درمان اثر می گذارد. هر کسی که در درمان شرکت داشته است می تواند مسرت ناشی از توجه یک متخصص کاردان را که مدت یک ساعت شامل او بوده است. توصیف کند. این توجه خاص در حقیقت می تواند بر روند درمان تاثیر بگذارد- از جمله موارد نادری که بیماران بهبود نمی یابند چون نمی خواهند این توجه خاص را بپذیرند.

پژوهشگران بارها دریافته اند که توجه، صرف نظر از فرایندهای درمانی دیگری که آن را همراهی کرده باشند، واقعا موجب بهبود می شود برای مثال، پُل Paul ) (1967)  دریافت که 50% افراد مبتلا به فوبی سخنرانی درجمع، بعد از درمان با پلاسیبوی توجه که برای کنترل کردن متغیرهای غیراختصاصی مثل توجه ترتیب یافته بود، به طور قابل ملاحظه ای بهبود یافتند. یافته جالب دیگر او این بود که گروهی که توجه مشابهی را همراه با درمان بینش گرا دریافت کرده بودند، از گروهی که فقط پلاسیبوی توجه دریافت کرده بودند، بیشتر بهبود یافتند، در حالی که، گروهی که علاوه بر توجه، حساسیت زدایی هم شده بودند، بهبود بسیار بیشتری نشان دادند. با اینکه در آزمایش بینش درمانی پُل، بی طرفی کامل رعایت نشده بود، ولی مطالعه وی حاکی است که توجه می تواند عامل مشترک قدرتمندی در درمان باشد.
برای اینکه بتوانیم نتیجه بگیریم که هر درمان به خصوصی بیش از پلاسیبوی توجه است، پژوهش باید کنترل هایی را برای آثار توجه در برداشته باشد. کافی نیست ثابت کنیم که یک درمان به خصوص از بی درمانی بهتر است، زیرا شاید بهبود حاصل از آن درمان، کلا در اثر توجهی باشد که به بیماران معطوف شده است.
برای اندازه گیری یا کنترل آثار توجه در روان درمانی، چند طرح پژوهشی وجود دارد. رایج ترین آنها استفاده از گروه های پلاسیبوی توجه است، مثل مطالعه پُل، که طی آن، به آزمودنی های گواه به اندازه درمانجویانی که در درمان شرکت داشتند، توجه می شد؛ اما آنها در فرایندهای که برای ایجاد تغییر ترتیب یافته بودند، شرکت نداشتند. طرح دیگر این است که تحقیقاتی را به منظور مقایسه اثربخشی یک مکتب با مکتب دیگر بررسی کنیم، مثل مقایسه درمان روان کاوی با درمانجومدار و درمان شناختی. اگر یک رویکرد درمانی بهتر از دیگری عمل کرده باشد، می توانیم نتیجه بگیریم که این تفاوت بهبود فقط ناشی از توجه نیست، زیرا درمانی که کمتر موثر بوده آثار توجه را نیز در برداشته و بنابراین، آن را کنترل کرده است. با این حال، حتی اگر درمانی که کمتر موثر بوده است. سرانجام اینکه، در این گونه بررسی های مقایسه ای، چنانچه هر دو درمان به بهبود قابل ملاحظه ای انجامیده باشند، ولی هیچ کدام بهتر از دیگری عمل نکرده باشد، نمی توانیم بگویم که این درمان ها چیزی بیش از اثر هاوتورن هستند، مگر اینکه این بررسی ها، کنترل پلاسیبوی توجه را نیز در برداشته باشند. پس برای اینکه بررسی ها ارزیابی کنترل شده ای از کارآیی روان درمانی قلمداد شوند، باید اثر هاوتورن و عوامل مربوطه دیگر را کنترل کرده باشند.


برگرفته از کتاب نظریه های روان درمانی ، نوشته جمیزاو. پروچاسکا – جان .سی.نورکراس
ترجمه یحیی سیدمحمدی، انتشارات رشد،1381

نوشتن دیدگاه

خواهشمند است جهت ارتباط بعدی با شما، ایمیل صحیح وارد نمایید.
کلیه اطلاعات شما نزد ما محرمانه خواهد بود.
لطفا نظرات خود را به زبان فارسی تایپ کنید.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید