آرامیس مشاور




بیماری افراد موفق، زمانی که از خودمان راضی نیستیم

حسی مانند یک فریبکار داشتن!
آیا شما همانقدر که دیگران شما را باهوش و با استعداد و موفق تصور می کنند ، خود را باهوش می دانید؟ اگر پاسخ تان منفی است، پس احتمالاً به نشانگان وانمودگرایی یا خود ویرانگری و به قول انگلیسی زبان ها سندرم ایمپاستر (Imposter syndrome) مبتلا هستید. بنابراین خواندن این مقاله را به شما توصیه می کنیم؛ البته اگر هم مبتلا نیستید، حداقل برای اطلاعات عمومی تان مطالعه متن زیر مفید است.
نشانگان وانمودگرایی، ویژه افراد موفق است. بسیاری از اشخاص توانمند و تیزهوش ، به رغم قابلیت ها و موفقیت های روز افزون، هیچ احساس درونی، نسبت به توانمندی ها و قابلیت های خود ندارند. حتی معتقدند چون دیگران در موردشان خوب و مثبت می اندیشند و آنان را باهوش و توانمند می دانند پس به نوعی دیگران را فریب داده اند. این افراد موفقیت های خود را به شانس، طلسم، خطاهای کامپیوتری و کلا عوامل خارجی نسبت می دهند . همیشه می ترسند دست شان رو شود و خود را شایسته موفقیت نمی بینند.

سمیران (2003) معتقد است این ویژگی را می توان به عنوان مجموعه ای از احساسات بی کفایتی تعریف کرد، که در آن فرد باور دارد ناشایست است و قادر به کسب مهارت نیست. این احساسات حتی زمانی که فرد طبق شواهد به دست امده در می یابد عکس شرایطی که فکر می کرده، به وقوع پیوسته (یعنی توانسته از عهده کار بربیاید) به قوت خود باقی است.
پژوهش درباره ایمپاستر را برای نخستین بار، در سال 1987 دو درمانگر با نام های پائولین کلاتس و سوزان آیمز، آغاز کردند، برخی از روان شناسان دانشگاه جورجیانی حدود چهال سال پیش از این سندرم را تشخیص داده بودند و به این نتیجه رسیدند که حدود 40 درصد افراد دارای این سندرم هستند. تحقیق دیگر شیوع این سندرم را تا 70 درصد به خصوص در کسانی که به تازگی شغلی پیدا کرده اند یا در زمینه ای موفق شده اند، گزارش شده است.
باراگاوا در مقاله خود با عنوان «سندرم ایمپاستر،: حسی مانند یک فریبکار داشتن» می نویسد: « اغلب با هوش ترین افرادند که بیشتر از همه رنج می کشند. وقتی کودک هستند، به انان می گویند با هوش و استثنایی هستند و سپس هنگامی که بزرگ می شوند، مدام با اموری رو به رو خواهند شد که در آن امور ، همه پاسخ ها را نمی دانند ، ناگهان مجبور می شوند بپذیرند چندان هم خاص و منحصر به فرد نیستند و فقط تا حد متوسط هستند و حتی گاهی چیزی نمی دانند و یک فریبکارند... این رازی تحقیرآمیز است که اکثر افراد باهوش در داشتن آن مشترک بوده و هیچ یک آن را بیان نمی کنند.».
نکته حائز اهمیتی که درباره افراد مبتلا به وانمود گرایی وجود دارد این است که پس از احراز موفقیتی ، بخش منطقی و عقلانی انان می پذیرد این موفقیت به دلیل تلاش ، شایستگی و مهارت توانایی آنان بوده است، ولی بخش اسرار آمیز هیجانی آنان را از باور صحیح این شایستگی باز می دارد، آنان به طور مرموزی بین دو مقوله همرمان یعنی حقارت و خود بزرگ بینی در تعارض هستند.
خصوصیات روان شناختی افراد مبتلا به وانمودگرایی عبارت اند از: اضطراب بالا و همیشگی، ترس از شناسایی شدن، عزت نفس پایین ، اسنادهای درونی، درونگرایی، احساس بی کفایتی ، کم حوصلگی، احساس خودتردیدی، خودپنداره منفی، داشتن دردهای روانی – تنی، احساس گناه، کمال گرایی، شرمساری و ندامت، ترس از ارزیابی منفی، بهداشت روانی پایین، حساسیت نسبت به انتقاد، ترس از رو شدن دست، تعارض بین حقارت و برتری طلبی . وانمودگرایی در خانم ها بیشتر از آقایان است.

افراد در معرض خطر
همه اقشار جامعه می توانند به این سندرم مبتلا باشند، اما گروه های ذیل بیشتر در معرض خطر هستند:
1- افرادی که موفقیت سریع به دست می آورند: برای مثال نویسنده ای که کتابش برای نخستین بار به فروش فوق العاده ای رسیده ممکن است از خود بپرسد «نمی دانم برای نخستین بار چطور توانستم این کار را بکنم، چطور ممکن است بتوانم دوباره چنین موفقیتی کسب کم؟»

2- نخستین فرد موفق در یک خانواده، افرادی که به عنوان نخستین فرد در کل خانواده خود به موفقیتی می رسند ، ممکن است دچار این حالت شوند، مثلا فردی که برای نخستین بار در کل خاندان توانسته مدرک دکتری بگیرد.

3- افرادی که والدین بسیار موفق دارند. زمانی که والدین یک فرد بسیار موفق باشند در فرزندان احساس فشار برای رسیدن به میزان موفقیت والدین ایجاد می شود. حتی برخی از این افراد از والدین خود نیز پیشی می گیرند اما از خود می پرسند « آیا من به علت توانمندی خودم موفق شده ام یا به دلیل شهرت و موفقیت پدر و مادرم؟»

4- افراد منحصر به فرد: زمانی که فردی در بین گروه بزرگ یا کوچکی به عنوان یگانه و منحصر به فرد شناخته شود.، مثلا دانشجویی که در یک دانشگاه از جمله افرادی است که رتبه تک رقمی کنکوری دارد، این فشارها تشدید می شود. زیرا فرد ممکن است به خود اجازه خطا ندهد و یا حس تظاهر کند.

5- افرادی که شغل نامتناسب با جنسیت خود دارند: وقتی فردی به شغلی مشغول است ممکن است درجاتی از وانمودگرایی را داشته باشند؛ مثلا دختری که در جوشکاری فرد ماهری است.

6- افرادی که تنها کار می کنند: وقتی ما تنها کار می کنیم هیچ نوع مدیریت و معیار ثبت شده ای وجود ندارد و در عوض سنجش آرایی و موفقیت درونی است و این مسئله مشکل ساز می شود . زیرا افراد دچار وانمودگرایی معیارهای فوق العاده ای برای خود دارند.

7- افرادی که در زمینه های خلاق و ابتکاری فعالیت می کنند: وقتی در شغلی هستیم که نیازمند عملکرد جدید و متفاوت است ممکن است در معرض نشانگان وانمودگرایی قرار بگیریم زیرا احساس فشار ناشی از نظارت دیگران و ملاک های شخصی بالا است.

8- دانشجویان و دانش آموزان: این گروه چون دائماً در معرض ارزشیابی هستند و احساس فشار برای به دست اوردن نمره بیشتر می کنند، ممکن است در معرض این حالت قرار بگیرند.
وانمود گراها موفقیت خود را چگونه تفسیر می کنند؟
• خوش شانسی و تقدیر: مثلا به خود می گویند: «فقط شانس آوردم» ، «خوش شانس بودم».
• زمان بندی درست: مثلاً به خود می گویند: «من فقط در مکان و زمان درستی قرار داشتم»، «ستاره بخت در وضعیتی مطلوب قرار داشت» از نظر این افراد زمان بندی یک عنصر موفقیت نیست بلکه همه چیز است.
• سادگی کار: مثلاً به خود می گویند: «اگر توانستم آن کار را انجام بدهم، فقط به خاطر سادگی آن بود.» در واقع اگر این فرد بتواند کاری را انجام بدهد پس آن کار دشوار نیست.
• معیارهای پایین: اگر یک فرد وانمودگرا در یک دانشگاه به عنوان مدرس انتخاب شود به خود می گوید: «اگر من را به عنوان استاد انتخاب کردند، واقعا چه معیارهایی برای انتخاب داشتند» بنابراین انتخاب خود را این گونه قلمداد می کند که آن دانشگاه معیارهای پایینی داشته است.
• کمک اشخاص دیگر: افراد وانمود گرا به شیوه های مختلف، موفقیت خود را ناشی از کمک و حمایت دیگران می دانند.

چه باید کرد؟
در زیر چند راهکار آمده است که به کارگیری این موارد به منظور مقابله با این مقابله سندرم مناسب است؛ البته نیاز به تمرین و ممارست فراوان دارند و چه بهتر که با همراهی یک روانشناس آگاه باشد.
1. با سندرم آشنا شوید. شاید خواندن همین مقاله کوتاه برای شما جالب بوده باشد و وقتی علائم و نشانه ها را می خوانید تازه فهمیده باشید سال هاست از چه رنج می برید. آگاهی از نوع مشکل و پذیرش آن قدم نخست برای هر نوع درمانی است.
2. روراست باشید: سعی کنید جنبه منفی شخصیت خود را به دیگران بیشتر نشان دهید و بدون ترس از قضاوت درباره مورد افکار و احساستان با آنها صحبت کنید.
3. توانایی های واقعی خود را بشناسید: با کمک دیگران و تلاش شخصی، سعی در شناسایی میزان واقعی توانمندی و قابلیت های خود بکنید و احساسات هیجانی و قضاوت های سخت گیرانه نسبت به این توانایی ها را کنار بگذارید.
4. افکار غیر واقع بینانه خود را کنار بگذارید: با شناسایی افکار و باورهای غیرمنطقی و سخت گیرانه که نسبت به خود و دیگران دارید سعی در کنار زدن انها و زیر سوال بردن شان داشته باشید تا بتوانید افکار متعادل را جایگزین کنید.
5. بین احساس و واقعیت تفاوت قائل شوید: برخی از افراد به شدت به این باور گرایش دارند که آنچه احساس می کنند، کاملا صحیح است. مثلا اگر احساس حماقت می کنند نتیجه می گیرند واقعاً احمق هستند. هنگامی که فرد خود را در این افکار غوطه ور می سازد، باید بلافاصله سعی کند برآنها فائق بیاید و آنها را تغییر دهد. تغییر می تواند سخت باشد و وقتی به خود شک می کنید ، می تواند سخت تر هم بشود.
6. تعریف و تمجید دیگران را بپذیرید: وقتی دیگران از شما تعریف می کنند و بر توانایی ها و قابلیت شما تاکید می کنند، به جای عدم پذیرش، سعی کنید تمجیدها را قلباً بپذیرید و حتی از آنها خوشحال شوید.

محمد ترکمان، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی