آرامیس مشاور




ارتباط دو سویه بخشش انسان و بخشش خدا

خداگونه ببخشیم
عفو یعنی «ترک عقوبت گناهکار، آمرزش ، بخشش و گذشت » و «ترک کردن عقوبت گناه در حالت قدرت و این مقابل انتقام است.» عفو، در جایی مطرح می شود که حقی وجود داشته باشد، خواه سبب به وجود آمدن حق، وقوع جرمی باشد یا اینکه قرار دادی منعقد می شود یا اینکه خداوند متعال آن را برای افراد وضع و شرع قانون آن را ابلاغ کرده باشد یا از حقوق طبیعی و تکوینی بشر باشد که در اصل آفرینش وضع شده است. هر چه باشد صاحب حق مختار است که از حقوق خودش بهره برداری نکند و آن را واگذار کند. البته تصمیم با خود صاحب حق است و خداوند متعال هم کسی را که صاحب حقی است مجبور به گذشت و عفو نکرده است . اگر کسی بخواهد حقوق خودش را کامل دریافت کند، کاملا آزاد و مختار است.

گذشت ، تکلیف الهی
با اینکه خداوند حق استفاده از حقوق و استیفای آن را به بشر داده او را تکلیف به گذشت و عفو کرده است، زیرا عفو کردن رجحان دارد. دلیل این ادعا کلام خداوند متعال است که فرمودند: «وان تعفوا و تصفحوا و تغفروا، فاناالله غفور رحیم» (تغابن، 14) یعنی اگر از مجازات ظلمی که به شما شده صف نظر کنید و پیشینه آنها را بپوشانید، همانا خداوند متعال آمرزنده و مهربان است. این یعنی اگر ترک مقابله به مثل شود، خداوند سبحان نیز گناهان شما را می آمرزد و به شما رحم می کند.
دستوری که در آیه وجود دارد محدود به مورد شان نزول آیه نیست و دستور برای تمام اهل ایمان است. بیان مقام عالی و کمال عفو و گذشت تا بدان حد است که کسی که عفو می کند کاری الهی انجام می دهد، زیرا در آیه وصف کمالی خداوند سبحان را بیان کرده که خداوند متعال غفور رحیم است.
معامله با خدا
برای آمرزندگی و بخشندگی خداوند متعال حد و مرزی وجود ندارد. بی کرانه است و بی نهایت ، هستی جلوه سرشار و بی کران غفوریت و رحیمیت خداوند متعال است. هر کسی به خودش توجه کند، بهره خودش از هستی را با نگاه دقیق و عمیق نظاره کند، به هم زیستی پر از جذبه و لذت بنگرد، همه را رحمت پروردگار می بیند. با غفوریت خدای سبحان عزیز، محبوب و مقبول هستیم. با غرور و افتخار ، رفعت و سربلندی زندگی کنیم و در جمع حضور فعال و شاداب داریم. بنابراین، اگر کسی رفتار آمرزندگی و صرف نظر کردن را در پیش گیرد، به وصفی از اوصاف الهی آزاسته شده است. از سویی، عفو و غفران نوعی معامله با خداوند سبحان است. کسی که راه آمرزش و عفو را انتخاب کند، به آمرزیده شدن و غفران الهی امیدوارتر می شود. خطا پوشی موجب می شود که خداوند نیز خطاهای اور ا بپوشاند و او را از غفران و عفو و رحمت خودش بهره مند گرداند، که عفو الهی بهره مضاعف از رحمت بیکاران خداوند است.

روح بزرگ و روح بزرگوار
در عفو و گذشت ، تاثیر تربیتی و اجتماعی درنظر گرفته شود تا در زندگی اجتماعی مفید و موثر واقع شود. افراد با گذشت در جامعه کم نیستند و قدم های بسیار بزرگی هم در عفو و اغماض بر می دارند، ولی به عنوان یک عمل فردی و شخصی تلقی می شود و آثار ان در حیات اجتماعی نمایان می شود . از آن گذشت ها که بسیار بزرگ و مهم هم هستند ، بهره برداری تربیتی نمی شود و حداکثر در حد یک خاطره و قصه است، در حالی که نشان از «روح بزرگ و روح بزرگوار» (تعبیر از شهید مطهری است) عفو کنندگان دارد. باید بزرگواری و بلند نظری به صورت یک خصیصه اجتماعی و اخلاق کریمانه در حیات جمعی تبدیل شود و جامعه در پرتو بزرگواری روح اهل ایمان نورانیت پیدا کند. اگر در جامعه افراد بخواهند بر سر امور بسیار کوچک و کم اهیمت از یکدیگر انتقام بگیرند و با همدیگر برخوردهای بسیار تلخ و ناشایسته داشته باشند، هم دشواری هایی برای خودشان ایجاد می کنند، هم باعث دردسر دیگران می شوند. انگاه که نه خودشان از زندگی لذت می برند و شادند، نه موجب خوشی و لذت افراد دیگر می شوند.

منّت ، آفت عفو
باید توجه کرد که غفران و رحمت خداوند سبحان در کمال قدرت و توانمندی صورت می گیرد و کاملا بی منت. اگر خداوند متعال کسی را کفو کند، به رخ او نمی کشد که از خطای تو چشم پوشی کردم. بنابراین ، عفو و گذشت انسان ها که ظهور و تجلی عفو الهی است ، باید در صورت قدرت انجام گیرد. افرادی که از قدرت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی و دیگر جلوه های قدرت برخوردارند و می توانند با خطاکاران برخورد کنند، اگر خطاپوشی کنند، کاری خدایی کرده اند، نه اینکه در ناتوانی از انتقام اظهار کنند که از حق خودمان گذشتیم.
چنین اظهاری حقیقتاً عفو گذشت نیست . اگر عفو نمی کرد ، چه می توانست انجام دهد؟ کاری از او ساخته نبود . اهل قدرت آنها سایه ای از قدرت خداوند متعال است و استقلال ندارد . باید کاری را که خداوند متعال انجام می دهد انجام دهند. باید غره به قدرت نشوند ، که قدرت اول خودشان را به زمین می زند، بعد دیگران اسیب می بینند. تا مغلوب قدرت نشوند ، در پی آزار خلق نمی روند و سوء استفاده از قدرت نمی کنند.

دکتر عابدین مومنی – عضو هیئت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران