آرامیس مشاور




خود اثربخشی؛ توانایی های من را دست کم نگیرید!

خوداثربخشی تقریباً بر همه چیز، از حالات روانی گرفته تا رفتارها و انگیزه های افراد تاثیر دارد
مفهوم «خوداثربخشی»، در قالب یک نظریه، اولین بار توسط «آلبرت بندورا» در چارچوب نظریه شناختی – اجتماعی مطرح شد. به گفته بندورا، خوداثربخشی عبارت است از: «اعتقاد فرد به قابلیت های خود در سازماندهی و انجام یک رشته فعالیت های مورد نیاز، برای مدیریت شرایط و وضعیت های مختلف.»
به عبارت دیگر، خود اثربخشی ، اعتقاد به توانایی خود جهت موفق شدن در یک وضعیت خاص؛ با میزان اعتماد به نفسی است که شخص نسبت به توانایی های خود دارد. این مفهوم به انتظارها و ارزیابی های فرد از خود، در موفقیت در یک کار یا رسیدن به هدف یا نتیجه ارزشمند ، از راه فعالیت های فردی اشاره دارد.

خوداثربخشی ، فرآیندی است که شخص نسبت به توانایی های خود دراد. این مفهوم به انتظارها و ارزیابی های فردی اشاره دارد.
خوداثربخشی ، فرآیندی ذهنی و ادراکی است که با مهارت های فردی سرو کار ندارد، بلکه به قضاوت های فرد درباره اینکه با مهارت هایش چه کاری می تواند انجام دهد، تاکید می کند.
بندورا (1977) سه شرط زیر را برای احساس خوداثربخشی افراد پیشنهاد می کند:
1) باور فرد به اینکه توانایی انجام کار را دارد.
2) باور فرد به اینکه ظرفیت به کاربستن تلاش لازم را دارد.
3) باور فرد به اینکه مانعی خارجی او را از انجام کار مورد نظر باز نخواهد داشت.
خوداثربخشی چه نقشی در زندگی ما ادم ها دارد؟
به عقیده بندورا، این مفهوم ، عاملی تعیین کننده در چگونگی تفکر، رفتار و احساس افراد است. کارشناسان نیز دریافته اند که میزان خوداثربخشی ، برانگیزش افراد و چگونگی برخورد آنها با چالش ها تاثیر دارد. به علاوه معلوم شده کسانی که خوداثربخشی بهتری دارند، روی هم رفته نگاه امیدوارانه تری به زندگی دارند. خوداثربخشی می تواند تقریباً بر روی همه چیز ، از حالات روانی گرفته تا رفتارها و انگیزه های افراد تاثیر داشته باشد.
باورهای خوداثربخشی بر الگوهای فکری، هیجانی، انگیزشی و رفتاری افراد تاثیر می گذارد. افراد با خوداثربخشی پایین، احتمالاً این باور را دارند که مسائل، مشکل تر از آنچه واقعاً هستند، به نظر می رسد؛ این باور، اضطراب و افسردگی را تقویت کرده و دید محدودی برای حل بهتر مسائل می دهد.
خوداثربخشی همچنین بر درجه کنترلی که برزندگی داریم، تاثیر می گذارد . افراد با خودکارامدی پایین احساس می کنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتوان هستند. خوداثربخشی پایین می تواند انگیزش را نابود سازد، آرزوها را کم کند، با توانایی های شناختی تداخل نماید و در نتیجه تاثیر نامطلوب بر سلامت جسمانی و روانی افراد بگذارد.
افرادی که دارای خوداثر بخشی بالایی هستند، بیشتر می کوشند ،بیشتر موفق می شوند و از کسانی که خوداثربخشی پایین دارند ، پشتکار بیشتری نشان داده و ترس کمتری را تجربه می کنند. افراد با خوداثربخشی بالا، تکالیف چالش انگیزی را انتخاب می کنند و تعهد بیشتری نسبت به وظایف خود نشان می دهند. به طور کلی می توان گفت:
افرادی که دارای حس قوی خوداثربخشی هستند:
به مسائل چالش برانگیز به صورت مشکلاتی که باید برآنها غلبه کرد ، می نگرند.
علاقه عمیقی به فعالیت هایی که در آن ها مشارکت دارند، نشان می دهند.
تعهد بیشتری نسبت به علائق و فعالیت هایشان حس می کنند.
و به سرعت بر حس یاس و نومیدی چیره می شوند.

افرادی که حس خوداثربخشی ضعیفی دارند:
از کارهای چالش برانگیز اجتناب می کنند. عقیده دارند که شرایط و وظایف مشکل، خارج از حدتوانایی و قابلتی انهاست.
برناکامی های شخصی و نتایج منفی تمرکز می کنند.
به سرعت اعتماد خود به قابلیت ها و توانایی های شخصی ان را از دست می دهند.

چگونه خوداثربخشی را در خود بالا ببریم؟
حس خوداثربخشی ، از طریق متقاعد ساختن و ترغیب خود رشد نمی کند. گفتن اینکه من توانمند هستم ، باعث نمی شود باور کنید توانا هستید؛ به خصوص اگر با عقاید قبلی تان هم در تضاد باشد. رشد و ایجاد خوداثربخشی قوی، نیازمند کسب تجربه و مهارت در تسلط بر مشکلات است؛ آن هم از طریق تلاش های پیوسته و مداوم ! افرادی که حس خوداثربخشی بالای دارند، انتظار موفقیت بالایی نیز دارند و همین امر، انها را در مسیر موفقیت قرار می دهد در مقابل کسانی که در توانایی های خود تردید دارند ، احتمال موفقیت خود را کاهش می دهند.
منابع خوداثربخشی
شکل گیری مفهوم خوداثربخشی ، از اوایل کودکی و زمانی که کودک با تجربیات وظایف و شرایط مختلف برخورد می کند، شروع می شود. اما رشد خوداثربخشی در دوران جوانی پایان نمی یابد و تکامل ان در تمام طول زندگی، همچنان که فرد مهارت ها، تجربیات و درک جدیدی به دست می آورد، ادامه دارد.
چهار منبع عمده برای خوداثربخشی وجود دارند، که به این ترتیب هستند:
1- تجارب موفق
موثرترین راه برای ایجاد و پرورش حس قوی خود اثربخشی ، از طریق تجربیات موفق است. خوداثربخشی ما را تقویت می کند. از سوی دیگر، ناکامی در مواجهه با یک وظیفه، می تواند به تضعیف حس خوداثربخشی منجر گردد. پس با فراهم کردن تجارب موفق برای خود، سهمی در افزایش خوداثربخشی تان داشته باشید.
2- مدل سازی اجتماعی
مشاهده موفقیت دیگران در انجام یک کار، منبع مهم دیگری برای ایجاد حس خوداثربخشی است. مشاهده اینکه آدم های مشابه شما، با تلاش پیگیر به دستاوردهای موفقی نائل می شوند، این اعتقاد را تقویت می کند که شما هم دارای قابلیت هایی هستید که می توانید از عهده فعالیت های مشابه به طور موفقیت آمیزی برآیید.
3- ترغیب اجتماعی
افرادی از طریق ترغیب و تشویق دیگران هم می توانند متقاعد شوند که دارای مهارت ها و قابلیت های لازم برای موفقیت می باشند. زمانی را به یاد آورید که گفته های مثبت و برانگیزاننده یک نفر، به شما در دستیابی به هدفتان کمک کرده باشد. تشویق کلامی دیگران به شما کمک می کند که شک و تردید نسبت به توانایی های خود را کنار بگذارید و تمرکزتان را برتلاش جهت انجام کار مورد نظر معطوف مایید.
4- واکنش های روانی
واکنش های هیجانی و روانی ما نسبت به شرایط و وضعیت های مختلف، نقش مهمی در خوداثربخشی ایفا می کنند . خلق و خو، حالت های هیجانی، واکنش های فیزیکی و سطح استرس ، همگی می توانند بر چگونگی حس یک فرد نسبت به توانایی های شخصی خود،در یک وضعیت خاص، تاثیر بگذارند. پس با یادگیری به حداقل رساندن میزان استرس به هنگام مواجهه با وظایف دشوار و چالش برانگیز ، می توانید حس خوداثربخشی را در خودتان تقویت کنید.
سمیه عزیزی، دانشجوی دکتری روانشناسی