آرامیس مشاور




درس خواندن در دانشگاه با درس خواندن در دبیرستان چه تفاوتی دارد؟

دانشجو باش نه دانش آموز!
قضیه از همان اولین کلاس اولین ترم دانشگاه شروع می شود؛ همان وقتی که استاد شروع می کند به توضیح دادن برنامه درسی اش و در این میان ، چند تا منبع سنگین معرفی می کند و احتمالا از بچه ها می خواهد گروه گروه شوند و موضوع کنفرانس شان را انتخاب کنند. بچه هایی که تا حالا عادت کرده بودند به شیوه درس خواندن دبیرستانی ، احتمالاً هول می کنند و دچار استرس می شوند. این استرس در شب های امتحان به اوج خودش می رسد و ممکن است باعث خراب کردن امتحان شود. دراین مطلب می خواهیم هم فرق درس خواندن در دبیرستان و دانشگاه را بگوییم. هم یک شیوه استاندارد برای درس خواندن در دانشگاه معرفی کنیم.

درس خواندن دانش آموزی ، درس خواندن دانشجویی
مهم ترین فرق هایی که درس خواندن در دبیرستان با درس خواندن در دانشگاه دارد، اینها هستند؛
1- حجم منابع درسی: اگر در دبیرستان هر کتاب حداکثر 200 صفحه باشد، حجم خیلی از دروس دانشگاهی بیشتر از اینهاست.
2- دانشجو محوری به جای معلم محوری: در دانشگاه، استاد کلیات را می گوید و مطالعه و فهم جزئیات با خود دانشجوست، اما در دبیرستان، معلم همه سرفصل ها را نکته به نکته میگوید.
3- تاکید بر مشارکت دانشجو: در دبیرستان معمولاً معلم یک تنه همه درس را سخنرانی می کند و از دانش آمورانش توقع چندانی ندارد، اما در دانشگاه توقع آن است که دانشجو در بحث ها شرکت کند، ایده دهد، دیدگاه را نقد کند و از این قبیل.
4- آزادی در شیوه مطالعه: در دبیرستان ، هم خانواده و هم مسئولان دبیرستان، روی درس خواندن دانش آموز نظارت می کنند، اما در دانشگاه، دانشجو خودش است و خودش؛ بنابراین آزاد است که مطالعه کند یا نکند و یا اینکه چطور مطالعه کند. این برای کسانی که به اجبار و نظارت عادت دارند سخت است.
5- تاکید بر کارهای عملی: در دانشگاه کارهای عملی خیلی مهم تر از دوره دبیرستان است. تهیه مقالات ، ارائه کنفرانس ، ارائه گزارش و از این قبیل. انبار کردن این کارها در آخر ترم به ضرر خود دانشجو است.
یک روش استاندارد برای خواندن درس های دانشگاهی
خیلی از ما هنوز به روش قدیمی «تکرار» مطالعه می کنیم. یعنی کمیت مطالعه درسی مان بالاست و فکر می کنیم همین کیمیت بالا کیفیتش را بالا می برد. خیلی از ما هم شیوه های فعال تر مطالعه کتاب های درسی مانند یاداشت برداری را وقت تلف کردن می دانیم و طالب خواندنی هستیم که شب امتحان کارمان را راه بیندازد. بعضی از ما هم برعکس یک روش را انچنان با افراط به کار می بریم که فلسفه آن روش را زیر سوال می رود. مثلا زیر تمام کتاب را خط می کشیم و در مرور دوباره تمام کتاب را می خوانیم، یا اینکه یاداشت برداری هایمان از متن کتاب خودش می شود یک کتاب حجیم تر!
روش PQRST روش امتحان شده و استاندارد بین المللی برای خواند کتاب های دانشگاهی است. این روش را دو متخصص به نام توماس و رابینسون به وجود آورده اند.
گام اول: همین جوری کتاب را ورق بزن!
این گام خیلی راحت است. فقط کافی است که کتاب را ورق بزنید و ببینید در آن چه خبر است . نام محترمانه این مرحله «پیش خوانی » یا به قول ان طرف آبی ها PREVIEW است. در این گام نیز هم نمودار و جدول ها و شکل های یک فصل از کتاب را می بینید و هم عنوان های اصلی و فرعی متن. خلاصه اینکه باید یک شمای کلی از متن دستتان بیاید. البته آن طرف آبی ها پیشنهاد می کنند که در این مرحله حتماً چکیده فصل را بخوانید. بنده خداها خبر ندارند که خیلی از کتاب های درسی فارسی چکیده متن ندارد! حالا اگر داشت شما بخوانید. ضمناً یادتان باشد که گام اول و پنجم دامنه اش یک فصل از کتاب درسی و دوم و سوم و چهارم یک بخش از هر فصل.
گام دوم: سیب زمینی نباش!
همین جوری چشم های نازنینت را ندوز به فونت های 8 و 10 کتاب های درسی. وقتی که از گام پیش خوانی گذشتی و دستت آمد که هر فصل کلا در مورد چه چیزی بحث می کند، برو سراغ اجزای ریزتر یعنی بخش ها. از خودت بپرس که این بخش چه می خواهد بگوید؟ مثلا اگر یک کتاب جامعه شناسی خانواده را گرفتید دستتان و توی یکی از بخش های اولش برخوردید به عنوان «چند همسری»، از خودتان بپرسید این کلمه ممکن است در مورد چه چیزی بحث کند؟ مردهایی که چند تا زن می گیرند؟ زن هایی که چند شوهر دارند؟ آیا این چند همسری در همه دنیا رواج دارد؟ آیا در همه زمان ها فراوانی یکسانی داشته است؟ و از این سوال ها را فراوان از خودتان بپرسید. فایده این روش این است که فعالانه و با کنجکاوی بیشتری آن بخش را می خوانید . در مورد این نیت مولف، قبل از خواندن بخش یک حدس هایی بزنید. به همین راحتی گام دوم را هم برداشتید : که اسم علمی اش«سوال کردن» یا Question است.
گام سوم: روباه خوانی کن نه خر خوانی!
خیلی از ما درس خواندن را احتمالاً به خاطر نام مبارکش فقط محدود به همین مرحله می کنیم. در این مرحله شما کلمات محترم سری را تبدیل می کنید به صفر و یک های معنادار و می فرستید که هارد مغزتان. اما بی خیال مرحله های قبل هم نشوید. یعنی اینکه در ابتدا ربطش را با کل سازمان فصل بدانید، به این معنی که اطلاعاتی را که باید بریزید توی درایو دی،نریزید توی درایو اف. بدانید مغزتان کجا دارد بد رژه می رود. دوم اینکه آن سوال های مرحله سیب زمینی نباشید را که الکی مطرح نکرده اید. سعی کنید برای تمام آن سوال ها اینجا جواب پیدا کنید. البته اگر هم جواب برای بعضی هایش نبود، مهم نیست. مهم این است ک شما سوال هایتان به یادتان مانده باشد در این مرحله به سلیقه خودتان می توانید فعال تر عمل کنید. مثلا اینکه زیر 10 تا 15 درصد متن خط بکشید یا به همین مقدار یادداشت بردارید. مهم این است که تا متن را به درستی نفهمیده اید و زیرکانه ذخیره اش نکرده اید. از آن عبور نکنید . این که چشمتان جلو کتاب باز باشد مهم نیست، مغزتان باید بیدار باشد. اسم این مرحله «خواندن» یا reding است.
گام چهارم : خودتان پلیس خودتان باشید!
قبل از اینکه شب امتحان جناب استاد در هیات یک پلیس راهنمایی رانندگی بیاید به خوابتان، خودتان بعد از خواندن هر بخش بشوید پلیس خودتان و ببینید اصلا متن در ذهنتان جا گرفته است یا نه. مثلا می توایند مفاهیم اصلی را بدون نگاه کردن به کتاب زیر لب و یا اگر تنها بودید با صدای بلند برای خودتان بخوانید. این جور دستتان می آید که چند مرده حلاج اید و در مقابل متن شیرید یا روباه! خلاصه اینکه وقتی درس خودتان به خودتان پس دادید ، در نهایت، خودتان هم مشکلاتتان را اصلاح میکنید و می دانید دیگر از هر جا جلوی ضرر را بگیرید ، منفعت است. اسم محترمانه این گام هست «به خود پس دادن» و به عنوان لاتین آن self-rectiation.
گام پنجم: جوجه ها را آخر فصل بشمارید!
این مرحله مثل مرحله چهارم است، منتها به جای اینکه خودآزمایی آخر هر بخش باشد، آخر هر فصل است. این خودآزمایی خیلی سخت تر از مرحله چهارم است، چون هم حجم مطالب فصل بیشتر از بخش است و هم سازمان دادن بخش های مختلف در کنار هم به عنوان یک فصل انرژی بیشتری از ذهنتان می گیرد. در این بخش دوباره چکیده فصلی وجود داشت، آن را بخوانید . اگر این مرحله را به درستی انجام دهید و جاهای خالی ذهنتان را پر کنید و خلاصه سمبل نکنید ، گرفتن نمره بالا هر درسی تضمینی است. البته اگر استاد یادش مانده باشد که قرار بوده از کدام منبع و از کجاها سوال بدهد! اسم این مرحله آخر هم هست آزمون یا test.

دکتر قربان جهرمی، روانشناس تربیتی