آرامیس مشاور




عوامل پیدایش معنویت های نوظهور

بازگشت به معنویت
معمولاً این طور گفته می شود که ما در عصر بازگشت انسان به معنویت یا بازگشت معنویت به زندگی بشر به سر می بریم. اما نگاهی به روند شتاب زده و گسترده معنویت گرایی که چند دهه بیشتر از عمر آن نمی گذرد به وضوح نشان می دهد که با پدیده انفجار معنویت روبه رو هستیم. انسان مدرن که به سختی دور از معنویات نگه داشته می شد و در تمدنی زندگی می کرد که غیر از جهان و زندگی مادی برای چیز دیگری ارزش قائل نبود، حریص و عجول و عنان گسیخته به معنویات روی آورده و هماند مردمانی که در قحطی به سر می برند و انبار نانی یافته اند ستنت های کهن عرفانی و معنوی را برگرفته و هر کس تکه یا تکه هایی از مکاتب مختلف را چنگ زده و می کوشد روح تشنه خود را با آن سیراب کند. در این مقاله به عوامل پیدایش این عرفان ها خواهیم پرداخت.

شیدایی فطری
همه انسان ها فطرتی الهی دارند که همواره آنها را به سوی خداوند فرا می خواند و این صدایی است که هیچگاه خاموش نمی شود و نوری است که فروغ آن افول نمی کند و «لاتبدیل لخلق الله» . فطرت همان بعد ملکوتی و روحانی است که در عالم و در محضر ربویی بوده و او را به روشنی شناخته است . چنان که عبدالله بن سنام از امام صادق (ع) پرسید: کدام فطرت است که آیه شریفه «فطره الله التی فطر الناس علیها» از آن یاد کرده است؟ امام فرمود: اسلام است که وقتی خداوند از بشر بر توحید خویش پیمان می گرفت به مومن و کافر فرمود: «الست بربکم».
کسی که کتاب فطرت را مطالعه کند به خدا می رسد . فطرت هادی درونی و دعوت رسای خداست که از دورن هر انسان برمی خیزد و او را به سوی مقصد حقیقی و اصل خویش فرا می خواند . طبیعت انسان اما همین تن مادی است که بیشتر مردم خود را با آن اشتباه می گیرند و فراموش می کنند که در حقیقت روحند و هویت اصیلشان منوط به فطرت و بعد ملکوتی وجودشان است. معنویت های نوظهور در راستای تمنای فطری انسان هستند ولی پاسخی مسخ شده به آن می دهند . فطرت شیفته عاشق شدن و دل بستن است، اما معنویت های نوظهور نظیر اشو و کوئیلو عشقی هوسناک و شهوت آلود را پیشنهاد می کنند.

بن بست فلسفی مدرن
از حدود چهارصد سال پیش در مغرب زمین اندیشه ای پیدا شد که بعدها تمام جهان را فرا گرفت و آن ایده توانایی بشر در تامین سعادت و بی نیازی از دین و تعالم مقدس انسان بود. انسان دوره رنسانس پنداشت که با سه شعار «عقل»، «طبیعت» و «بشریت» می تواند بهشت موعود را در زمین بنا کند و فریاد استغنا از دین و معنویات و خداوند را در زمین طنین افکن سازد . اما با گذشت چند قرن و وضعیت فلاکت بار جهان و آسیب های گسترده محیط زیست به واسطه فناوری و رشد دانش بشری، در سه شعار عصر روشنگری تردید جدی پدید آمد. آیا عقل برای فهم هر آنچه به سعادت بشر می انجامد کافی است؟ آیا طبیعت تنها حقیقت هستی است و جهانی فراتر از آن وجود ندارد؟ و آیا پیشرفت علمی و مادی می تواند به خوشبختی و کامیابی بشر منجر شود؟
شکست علم، فناوری، اصالت عقل دنیا اندیش ، طبیعت گرایی افراطی و نفی ماورا زمینه ساز رویش و پیدایش فرقه های نوظهور می کوشند عالم غیب و فرا طبیعت را با راه هایی مرموز و سحرآمیز و غیرعقلانی جست و جو کنند. «اکنار» مصداق بارز این نوع نگرش به عالم است که با طرح ایده سفر روح به عوالم بالا از طبیعت فرا می رود و با راه هایی که پیشنهاد می کند موارد دیگری را جانشین عقل کرده است و می خواهد به جای پیشرفت در زمین، تعالی و عروج روح به انسان معاصر پیشنهاد کند.

بحران های روانی و اجتماعی
در دهه های اخر قرن بیستم بحران های روانی و اجتماعی گسترده ای دامن گیر بشر شد. زندگی تکراری ، فاصله انسان ها از هم و سست شدن روابط انسانی ، افسردگی فزاینده و روند رو به گسترش اضطراب های مردم تشنه تنفس در افقی فراتر از ماده و زندگی دنیایی کرد. در این موقعیت راهی جز بازگشت به معنویت و یاد خداوند وجود نداشت . کسانی مثل ویکتور فرانکل نشان دادند که با معنویات می توان به شدت این بحران ها را کاست و به سطوح قابل تحملی از رنج روانی رسید . معنویات می توانستند فرصتی به بشر دهند که از مشکلات و تعارضاتی که زندگی امروزین برایشان به بار آورده بود فاصله بگیرند و فارغ شوند و به درون خود پناه ببرند و جهانی دیگر را تجربه کنند.

تحقیقات تازه در روان شناسی و فرا روان شناسی
در شاخه های متعدد روان شناسی به ویژه روان شناسی فیزیولوژیک ، پدیده هایی مثل مدیتیشن ، ریلکشین، شادی و سایر مفاهیمی که معنویات نوظهور روی آن تاکید دارند، مطالعه شواهد علمی برای تایید آنها پیدا شده است . محققانی نظیر والترب.، کانن و هربرت بنسن که به تحقیق روی این موضوعات پرداخته اند نشان می دهند که مدیتیشن آثار مثبتی در جسم و روان انسان دارد و مجموعه آنها را به نام عکس العمل ریلکسیشن معرفی کرده اند .
پیامدهای مطلوب مدیتیشن عبارت است از: کاهش ضربان قلب و فشار خون شریانی، کاهش تعداد حرکات تنفسی و سوخت و ساز سلولی و لاکتات (ضایعات سوخت وساز سلولی) در خون، کاهش فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک و افزایش فعالیت پاراسمپاتیک ، افزایش امواج آلفا از مغز و کاهش تنش عضلانی . صدها تحقیق میدانی و آزمایشگاهی دیگر همگی درصدد نشان دادن کارایی ها و پیامدهای مثبت تمرینات، برنامه ها و ارزش هایی نظیر عشق، آرامش و تخیل مثبت هستند که معنویت های نوظهور تعلیم می دهند.
اما فرا روان شناسی به مطالعه پدیده های فراروانی مثل هیپنوتیزم، روشن بینی، هاله بینی و پیشگویی می پردازد که با تحقیقات سخت تجربی و ایجاد شرایط کنترل شده آزمایشگاهی به اثبات رسیده اند. دست یابی به نیروهای خارق العاده که در درون انسان نهفته و راه های فعال کردن آنها در معنویت های نوظهور به طور چشمگیری وجود دارد و فراروان شناسی پشتیبانی علمی و توجیه تجربی آنها را به عهده گرفته است و به این ترتیب، عامل شکل گیری و زمینه ساز ترویج جریان های معنویت گرای نوپدید شده است. البته این تحقیقات با پشتیبانی کانون های سرمایه داری صورت می گیرد که در حقیقت ذیل عامل سیاسی قابل بررسی و تحلیل است.
بنابراین، معنویت گرایی امروز دنیا مایه هایی از آیین ها و باورهای کهن معنوی را در چارچوب میانی و ارزش های لیبرالیسم و سکولایسم وارد کرده است. با این که در این جنبش ها شاهد رویکرد به ادیان و مکاتب عرفانی پیشامدرن هستیم، در عین حال از مبانی و چارچوب های مدرنتیه نظیر سولاریسم و فردگرایی هنوز خارج نشده اند و توانایی و آمادگی گذر از تمدن سرمایه داری و لیبرال را ندارند. با توجه به این ویژگی های و ممیزات ، جنبش های نوظهور معنوی را با ماهیت پست مدرن شناسایی می کنیم که نوعی تلفیق و آمیختگی و التقاط بین مبانی مدرن و معنوی کهن ایجاد می کند.
به طور کلی، انسان با این معنویت ها همچنان در چارچوب ها و الگوی زندگی نادرست و ناکام کننده قبلی به سر می برد و هوش و جرئت گذر از تمدن کنونی و روی آوری به تمدنی متعالی را ندارد.


حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف