آرامیس مشاور




آیا به حد کافی انعطاف پذیر هستید؟

در مجله Mind به موضوع انعطاف پذیری اشاره شده است. نویسنده این مطلب دکتر «هارا استروف مارانو» ، روان شناس امریکایی است.
تحقیقات درباره انعطاف پذیری، این افسانه را که دوران کودکی همراه با مشکل باعث می شود فرد در بزرگسالی از نظر احساسی شکننده باشد، رد می کند.
فکر می کنید فردی گرفتار دوران کودکی همراه با مشکل تان هستید؟ دوباره فکر کنید. اگر از نظر احساسی شکننده هستید نیاز نیست به دنبال دلیل آن در طول زندگی تان باشید. امکان خلاصی از این مشکل و بازگشت به زندگی سالم وجود دارد. در واقع بیش از آنچه تصور می کنید عده بسیار زیادی این کار را انجام می دهند.

انعطاف پذیری شاید یک هنر باشد، هنری پایه ای در زندگی ، اما اخیرا به موضوع تحقیقات علمی تبدیل شده است. تا کنون تا این حدآگاهی وجود داشته که اعتقاد به خود، هسته مرکزی انعطاف پذیری و البته علاوه براین، باور به چیزی بزرگ تر از خود است.
آدم های انعطاف پذیر اجازه نمی دهند ناملایمات رفتار آنان را تعیین کند. با تعیین هدفی فراتر از خودشان به انعطاف پذیری دست می یابند، فراتر رفتن از درد و اندوه با این ادراک که شرایط بد، وضعیتی موقت زندگی است.
متخصصان این بحث را در بین خود مطرح می کنند که انعطاف پذیری تا چه حد ژنتیکی است و اینکه خصوصیات فطری افراد در نحوه برخورد با استرس های زندگی موثر است. اما علاوه براین، انعطاف پذیری می تواند اکتسابی هم باشد. می توانید با تقویت اعتمادبنفس و باور خود، تصویر خود را به ادمی با کفایت و توانا تغییر دهید. این امکان وجود دارد که روان خود را تقویت کنید و احساس تسلط به شرایط را کسب کنید.
بسیار ضروری است به گذشته خود بازگردید تا تفسیر جدیدی از اتفاقات گذشته ارائه دهید و بتوانید توانایی های خود را کشف کنید. برخی شواهد نشان می دهد افراد حتی پیش از رسیدن به بلوغ شروع به مقابله با مشکلات دوران کودکی و دوباره سازی زندگی خود می کنند.
استیون ویلن، روان شناس در واشنگتن دی سی می گوید یک مشکل این است که عناصری در فرهنگ ما وجود دارد که ضعف و شکنندگی را مورد ستایش قرار می دهند. مجموعه بزرگی وجود دارد که می تواند شما را به قربانی ضایعات روحی تبدیل کند. در عالم واقع، شما توانایی روانی بالایی دارید هر چند نسبت به این توانایی آگاهی نداشته باشید.
گاهی قربانی بودن آسان تر از صحبت کردن درباره این است که چطور دیگران با رفتارهای شان باعث به وجود آمدن تغییرات نامطلوب شدند. جلب همدردی نیز می تواند لذت بخش باشد؛ انعطف پذیری می تواند باعث شود دیگران نسبت به رنجی که برده اید، آگاه نشوند.
ویلن انعطاف پذیری را توانایی مقابله با ناملایمات (گاهی ناملایمات شدید مانند خشونت عریان، هتک حرمت، تجاوز جنسی و جنگ) و ایجاد قدرتی بادوام در برابر مشکلات می داند . به همین دلیل بچه هایی که در خانواده های مشکل دار به دنیا می آیند به جای تسلیم شدن در برابر شرایط به مقابله با ان می پردازند. آنان می آموزنداز خود مراقبت کنند و مانند افراد بالغ قدرتمندی رفتار کنند که توانایی رسیدن به زندگی رضایت بخش را دارند.
افراد انعطاف پذیر افرادی نیستند که محتاطانه از خطر دوری کنند، آثار زخم هایی که حاصل تجربه آنهاست قابل مشاهده است. با هر جان کندنی که هست کار را ادامه می دهند. انعطاف پذیری؛ توانایی فرار بدون اسیب دیدن نیست. ربطی هم به توانایی های جادویی ندارد.
خیلی از افراد به طور اشتباه از شیوه ای استفاده می کنند که ویلن آن را «یک مدل مضر» می نامد؛ یک باور غلط درباره نحوه انتقال بیماری ها. این باور اساساً می گوید اگر خانواده شما مشکل دار است، احتمال اینکه شما دچار آشفتگی های پایدار احساسی شوید بالاست.
ویلن براساس 20 سال تحقیق شخصی که روی فرزندان بالغ افراد الکلی انجام داده است، می گوید بچه های نجات یافته از خانواده های مسئله دار نگاه متعادل تری نسبت به گذشته خود دارند. آن طور که او یافته، بیشتر آنان درباره اعتیاد پدر و مادرشان به الکل صحبت نمی کنند. این مسئله درباره فرزندان بالغ بازمانده از خانواده های دارای مشکلاتی مانند بیماری های روانی ، مشاجرات مزمن بنیادی، دچار تبعیض نژادی و فقر نیز صادق است.
تحقیقات بی بدیل دکتر امی ورنر، از دانشگاه کالیفرنیا، درباره انعطاف پذیری نشان می دهد یک سوم بچه های خانواده های اسیب دیده با فقر شدید، الکلیسم و سوء استفاده درون خانه، اصلاً نشانه ای از این مشکلات نشان نمی دهند. در دو سوم دیگر، خیلی ها در دوره نوجوانی مشکلاتی داشته اند که به طور خاص منجر به اعمال بزهکارانه کوچک می شود. اما زمانی که به دوران سی سالگی و چلچلی می رسند مصمم می شوند رفتار مشکل آفرین پدر و مادرهای شان را تکرار نکنند.
خانواده های مشکل دار به طور قطع ناراحتی های قابل توجهی برای فرزندان شان درست می کنند، اما افراد انعطاف پذیر که با چنین مشکلاتی روبه رو می شوند، اقدام به آزمون و واکنش نشان دادن فعال و خلاقانه می کنند. واکنش های پیشگیرانه آنان در برابر مصائب ، که در طول زمان بارها تکرار شده است، درونی شده و در نهایت تبدیل به توانایی پایدار در این افراد می شود.
تا آنجایی که می دانیم، انعطاف پذیری در حین بروز چالش ها باعث حفظ اعتماد به نفس می شود. خانواده های مسئله دار احساس ناتوانی و بد بودن را به بچه های خود منتقل می کنند. انعطاف پذیری توانایی فرد برای حفظ اعتماد بنفس خود برخلاف تاثیر منفی قدرتمند پدر و مادر است.
همچنین این امکان وجود دارد که اذیت شوید و در همان زمان به حالت خوب باز گردید. نوع بشر آنقدر از نظر روانی پیچیده است که می تواند ظرفیت هر دو این ها را داشته باشد. کاری که افراد انعطاف پذیر انجام می دهند این است که جلو انتقاد از خود را در شرایطی که اشتباهی روی داده می گیرند. در زبان روان شناسی مشکل را به علت خارجی نسبت داده اند و موفقیت را هم به علت داخلی مربوط می دانند؛ آنها مسئولیت اتفاقات خوب را برگردن می گیرند.
براساس یافته های ویلن؛ یکی از شیوه های عمل این افراد حفظ استقلال است. افراد نجات یافته بین خود و پدر و مادر مشکل سازشان مرزهایی ترسیم می کنند. آنان فاصله احساسی خود را حفظ و همزمان خواسته های ضمیر خود را نیز ارضا می کنند. بچه های انعطاف پذیر اغلب وقت خود را با خانواده های دوستان خود که مشکلات مشابه را ندارند، می گذارنند. به عنوان افراد بالغ، بچه های انعطاف پذیر برخلاف پدر مادرهای الکلی خود ازدواج های موفق و پایدار دارند و عاشق خانواده های شان هستند و وقت بسیاری را با همسر و فرزندان شان می گذارنند.
بینش اکتسابی نجات یافتگان، باعث بروز عادت روانی پرسش سوالات گزنده از خود و دادن پاسخ های صادقانه به آنها می شود. همچنین آنان از قوه ابتکار هم استفاده می کنند. با مشکلات روبه رو می شوند و خود را مورد امتحان قرار می دهند.
اما همه کار را به تنهایی انجام نمی دهند. یکی از یافته های اساسی در تحقیق درباره انعطاف پذیری این است که افرادی که از کمبود حمایت خانوادگی در رنج هستند، چشم انداز خود را بازتر می کنند و حمایت مورد نظر را از افراد دیگر دریافت می کنند؛ گاهی از یک معلم، گاه از یک همسایه با پدر و مادر دوست همسن شان یا نامزد و شریک زندگی شان. هراسی ندارند از شرایط سخت شان با کسانی که به حال خوب آنها اهمیت می دهند، صحبت کنند.
ویلن مدعی است روابط با دیگران، انعطاف پذیری را پرورش می دهد. افراد انعطاف پذیر داد و ستد ضروری را برای دریافت رضایت احساسی از دیگران به شکل فعال انجام می دهند.
طرح ریزی دوباره اتفاقات زندگی هسته مرکزی انعطاف پذیری است. این ویژگی راهی برای تغییر نگاه از نیمه خالی لیوان به نیمه پر آن است. ویلن این توانایی را نقش مرکزی انعطاف پذیری می داند؛ «افتخار نجات یافتگان». او قصه یک بیمار را تعریف می کند؛ زنی که احساس درماندگی می کرد. در زندگی کودکب پدرش هر وقت دچار مشکلی می شد او را با شلاق کتک می زند. ویلن در عوض او را تشویق کرد خود را آدمی باهوش ببیند؛ یک استراتژیست موفق. زن در نهایت آموخت رفتارهای پدرش را درک کند و در برابر آن خاطرات واکنش درستی انجام دهد.
ویلن می گوید در این قصه برای همه درس هایی وجود دارد. می توانید زندگی خود را بررسی کنید تا متوجه شوید به عنوان یک کودک چه رفتار قهرمانه ای داشته اید. به سراغ یک اتفاق در گذشته می روید، نقاط قوت را کشف می کنید و از موفقیت ها برای کسب اعتماد به نفس بهره می برید.
ادیت گروتبرگ، روان شناس، می گوید هر فرد نیاز دارد نقاط قوتی را که دارد به یادآورد. ادیت از افراد درخواست می کند با فکر کردن به این موضوع دنبال دستیابی به انعطاف پذیری باشند.
من دارم: روابط قوی ، ساختاری مرتب، وظایفی در خانه، مدل های نقش: این ها حمایت های بیرونی هستند که باید مهیا شوند.
من هستم: ادمی که امید و ایمان دارد، به دیگرن اهمیت می دهد، به خودش افتخار می کند: این ها نقاط قوت درونی اند که قابل گسترش نیز هستند.
من می توانم: رابطه برقرار کنم، مشکلات را حل کنم، خلق و خوی دیگران را بسنجم ، در جستجوی روابط خوب باشم و سایر مهارت های ارتباطی بین افراد و مشکل گشا که قابل دریافت است را کسب کنم.


مترجم، امیر فیروزی راد، ماهنامه سپیده دانایی شماره 57