آرامیس مشاور




در استفاده از واژه ها با هوش باشیم!

عبارت ساده ای مانند «هوش» را همه ما به کار می بریم اما همین عبارت در روان شناسی پیچیدگی های زیادی دارد.
امروزه با گسترش بحث های روان شناسی در رسانه ها، اصطلاحات و عبارات زیادی از روان شناسی وارد فرهنگ عامه و گفتگوی های روزانه شده است. اما نکته ای که در این بین وجود دارد . این است که این اصطلاحات گاهی اوقات چندان دقیق و در معنای درست و اصولی آن مورد استفاده قرار نمی گیرد.
«هوش» عبارتی است که بسیاری از ما تصور می کنیم دیدی دقیق و درست درباره آن داریم.

اما بد نیست بدانید به رغم تصور بسیاری از ما هنوز هم تعریف مشخص و واحدی از هوش در روان شناسی وجود ندارد و در بسیاری از موانع زمانی که صحبت از بهره هووشی می شود در واقع منظور نمره به دست امده توسط فرد در آزمونی مشخص است.

البته در زمان صحبت از بهره هوشی افراد در غالب اوقات از عبارت IQ استفاده می شود. راستی IQ به چه معناست؟
IQ یعنی چه؟
بسیاری از ما ممکن است در صحبت های روزانه خود از اصطلاح IQ استفاده کنیم . بدون آنکه از معنای دقیق آن اطلاعی داشته باشیم . IQ مخفف کلمه Intelligence Quantity است و معنای آن بهره هوشی است. روان شناسان برای محاسبه بهره هوشی از فرمولی ساده استفاده می کند. در این فرمول سن ذهنی فرد بر سن زمانی او تقسیم و سپس در عدد 100 ضرب می شود. اگر بخواهیم کمی این فرمول را ساده تر کنیم می توانیم بگوییم، اگر توانایی ذهنی فردی کاملا برابر با توانایی ای باشد که همسالان او در آن محدود سنی دارند، بهره هوشی او مساوی با عدد 100 خواهد بود.
البته کمی بالا یا پایین تر بودن از عدد 100 نشان دهنده هوش بالاتری یا پایین تر نمی تواند محسوب شود و متخصصان درباره تفسیر عدد به دست امده با احتیاط زیادی عمل می کنند. در واقع به صورت معمول حدفاصل نمرات 90 تا 109 را به عنوان هوش متوسط در نظر می گیرند. البته روان شناسان برای این موضوع دلایلی دارند.

در پیچیدگی تفسیر IQ همین بس ...
روان شناسان می گویند هر آزمودنی دارای مقداری خطاست. این بدان معناست که به رغم دقیق بودن و اعتبار بالای یک ازمون باز هم ممکن است نتیجه به دست امده صد در صد درست نباشد. به همین دلیل در زمان تفسیر نتایج لازم است کمی احتیاط کنیم و بر فرض اگر نمره به دست امده 92 بود سریع نگران توانایی ذهنی کودک نشویم . چرا که ممکن است خطای آزمون باعث پایین آمدن چند نمره ای شده باشد.
درست است متخصصان همه تلاش خود را می کنند تا سوالات آزمون های هوش شامل مواردی باشد که تحت تاثیر آموزش نباشد، در عمل همیشه درصدی از سوالات در آزمون های هوش وجود دارند که می توانند پاسخ درست آنها آموخته شوند . این نکته از آن رو اهمیت دارد که امروزه و با دسترسی آسان به سوالات آزمون های هوش توسط افراد، نتایج به دست امده می تواند تا حدی محل بحث قرار بگیرد.
هر آزمونی با توجه به کشوری که در آن تولید شده است، تا حدی تحت تاثیر فرهنگ آن کشور است. البته این تاثیرات چندان قوی نیست، به هر صورت می تواند روی نتایج آزمون تا حد کمی اثرگذار باشد.
به رغم همه انتقاداتی که به صورت تخصصی به آزمون های هوش وارد است، هنوز برخی آزمون های هوش مانند استنفورد – بینه و یا وکسلر ابزاری کارآمد برای سنجش میزان بهره هوشی افراد است.
اما شاید بهتر باشد درباره نتایج آزمون های سنجش هوش فقط بخشی از توانایی افراد را می توانند ارزیابی کنند.

کدام هوش سنجیده می شود؟
نکته مهم این است که ازمون های سنجش هوش همه جنبه های هوش را نمی توانند مورد سنجش قرار دهند. به عنوان مثال اگر نظریه گاردنر را درباره هوش های چند گانه در نظر بگیریم ، هیچ کدام از آزمون های رایج نمی توانند همه انواع هوش های مطرح شده را تحت پوشش قرار دهند.
از سویی امروزه در روان شناسی انواع مختلف هوش مطرح است؛ به عنوان مثال هوش هیجانی، هوش اجتماعی یا هوش اخلاقی. هر کدام از این انواع هوش آزمودنی مختص خود را دارند و نمرات هر کدام از این آزمون ها مقیاس مختص خود را دارند.
یکی دیگر از مواردی که توسط آزمون های هوش نمی توانند به درستی مورد ارزیابی قرا بگیرند و البته در همه این سال ها محل مناقشه بوده اند، خلاقیت است. این مسئله از ان رو اهمیت دارد که بررسی ها نشان می دهد خلاقیت و هوش با هم همبستگی مثبت دارند. اما تلاش برای ارزیابی خلاقیت توسط آزمون ها تا کنون نتیجه مطلوبی به دنبال نداشته است.

آیا باهوش بودن اهمیت زیادی دارد؟
شاید نکته ای که در روان شناسی این روزها اهمیت بیشتری دارد این است که بالا بودن نمره آزمون یک نفر در آزمون های هوشی معیار محکم و دقیقی برای موفقیت فرد یا ارزشگذاری های رایج محسوب نمی شود . در روان شناسی انواع هوش در کنار همدیگر معنا می یابند.
بد نیست بدانید برعکس هوش ذهنی که اثر ژنتیکی و زیستی در آن قوی است، درباره دیگر انواع هوش ، غالب روان شناسان معتقدند محیط می تواند اثری قوی تر داشته باشد. به عنوان مثال امروزه اثبات شده است اتخاذ روش های فرزند پروری مشخصی می تواند باعث رشد هوش هیجانی در کودکان شود.


شیوا امینی ، کارشناس ارشد مشاوره