آرامیس مشاور




ویژگی همسرانی که می تواند به دخالت کردن خانواده ها در زندگی آنان دامن بزند

پدر و مادر، ماهم مقصریم!
شاید اگر همسران جوانی که والدین شان را متهم به دخالت در زندگی شان می کنند، بپرسید چه عاملی باعث این رفتار می شود، انگشت اتهام را به سمت والدین نشانه بروند و بگویند این عادت زشتی است که در فرهنگ ما جا افتاده است و والدین ما هم تحت تاثیر این فرهنگ اشتباه هستند. اما این گروه از همسران به نکته مهمی توجه ندارند و ان این که گاهی خود این همسران هستند که به صورت غیرمستقیم والدین را به دخالت کردن در زندگی شان دعوت می کند. در واقع می شود گفت برخی همسران بیشتر در عرض دخالت های اطرافیان هستند. خصوصیات شخصیتی و رفتاری این همسران باعث می شود دیگران و به ویژه والدیشان نتوانند به آنان اعتماد کنند و در نتیجه تصور می کنند بهتر از آنان صلاح شان را تشخیص می دهند. البته خبرخوش برای این گروه از همسران این که همه این خصوصیات می توانند تغییر کنند و در نتیجه میزان دخالت ها کاهش یابد.

1- سن کم
در اوایل ازدواج ، معمولاً خانواده ها هنوز اطمینان لازم را نسبت به همسران جوان پیدا نکرده اند و در نتیجه ممکن است بیشتر دخالت کنند؛ که البته در طول زمان و با پیدا کردن اطمینان تا حد بسیاری این دختالت ها می تواند کاهش یابد. از طرفی در ابتدای ازدواج نیز همسران معمولاً حساسیت بیشتری دارند، چرا که خودشان هم می دانند هنوز به اندازه کافی مستقل نشده اند و در نتیجه، به صورت ناخودآگاه ، هر لحظه منتظرند اطرافیان برای شان تصمیم بگیرند و به نوعی در زندگی آنان دخالت کنند. البته این موضوع در افرادی که در سنین پایین ازدواج کرده اند، بیشتر دیده می شود . اما اگر همسران ، هر چند که سن کمی داشته باشند، بتوانند اعتماد والدین خود را جلب کنند و البته به آنان نیز فرصت دهند بتوانند اعتماد والدین خود را جلب کنند و البته با آنان نیز فرصت دهند بتوانند استقلال فرزندان شان را به رسمیت بشناسند ، این نگرانی ها که به صورت دخالت بروز می کند، کاهش می یابد.

2- عدم آشنایی با مهارت ها
همسرانی که برای کوچک ترین کاری با والدین خود تماس می گیرند و به دنبال مشورت گرفتن از آنان هستند در واقع به صورت غیر مستقیم از خانواده های خود برای دخالت کردن در زندگی مشترک شان دعوت می کنند. این همسران ، البته در کوتاه مدت، غالباً نمی توانند تغییری در وضعیت خود ایجاد کنند.
چرا که این موضوع علاوه بر این که برای شان عادت شده است، به مسائل دیگری نیز بر می گردد، از جمله این که این همسران غالباً از مهارت های مهمی چون مهارت حل مسئله آگاه نیستند و در نتیجه اگر هم بخواند به خودشان فشار بیاورند که کمتر با والدین خود تماس بگیرند ، ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیرند و اعتماد والدین شان را کم کنند.
در نتیجه توصیه اول به این گروه از همسران این است که نقطه ضعف های خودشان را که باعث می شود دائم به دنبال مشورت گرفتن از والدین خود باشند شناسایی و آنها را برطرف کنند.

3- اعتماد به نفس پایین
گاهی اوقات یکی از همسران اعتماد به نفس ضعیفی دارند یا اصلا هر دو آنان دچار این مشکل هستند. این گروه از همسران هر تصمیمی که می گیرند نیاز دارند تایید دیگران را بگیرند و در نتیجه ممکن است به دنبال تماس با مادر، خواهر یا پدر خود باشند . این نقطه ضعف البته احتمال تصمیمات اشتباه را هم می تواند افزایش دهد . چرا که افرادی که اعتمادبنفس ضعیفی دارند غالباً تصمیمات خود را خیلی سریع تغییر می دهند و ممکن است تصمیمی را عملی سازند که چندان به آن نیندیشیده و نقط ضعف احتمالی را شناسایی نکرده باشند.
البته نکته قابل ذکر دیگر در مورد آنان این است که غالباً ین گروه در مقابل دخالت های احتمالی دیگران بسیار آسیب پذیرند و اذیت می شوند . پس اگر تصور می کنید به این گروه تعلق دارید زودتر برای رفع مشکل دست به کار شوید.

4- وابستگی اقتصادی
به دلایل گوناگونی ممکن است همسران بعد از ازدواج به خانواده های پدری خود از نظر اقتصادی وابسته باشند . دانشجو بودن، سرابازی رفتن یا زیر بار قسط های گوناگون قرار داشتن می تواند باعث شود همسران مورد حمایت مالی به صورت ماهیانه و ثابت خانواده های خود قرار بگیرند. در این وضعیت که خانواده جدید هنوز کاملا مستقل نشده است و به خانواده های اصلی خود وابسته اند، احتمال دخالت کردن خانواده بیشتر از شرایط عادی است . دلیل این وضعیت نیز چندان مبهم نیست.
شاید اگر با خودتان کمی روراست باشید ببینید خود شما نیز اگر به صورت ثابت کمک مالی می کردید برای خویشتن حقی خاص قائل بودید. اما چاره چیست؟ اواپل این که اگر در آستانه تشکیل خانواده هستید و نیازند کمک دیگران، حتی الامکان سعی کنید این کمک را در یک نوبت دریافت کنید و به صورت مستمر و دائمی و اگر هم در حال کمک گرفتن هستیدتلاش کنید زودتر تا حدامکان مستقل شوید.

نرگس عزیزی، کارشناس ارشد مشاوره