آرامیس مشاور




راهکارهایی برای فرد خیانت دیده

دلبر که جان فرسود از او ...
وقتی رابطه ای با بی وفایی و خیانت یکی از همسران به سراشیبی سقوط می افتد ، این پرسش های اساسی مطرح می شود که چه عکس العملی باید در مقابل این همسر انجام داد؟ آیا می توان به بهبود اوضاع و ترمیم رابطه آسیب دیده از خیانت همسر، امیدوار بود یا خیر؟ چگونه قادر به بهبود این شرایط دردناک و ناراحت کننده خواهیم بود؟ حتی در صورت بهبودی آیا با خاطرات خیانت همسر، می توان بار دیگر اعتماد از دست رفته را باز گرداند و مجدداً عاشق یکدیگر شد؟

قبل از خواندن راهکارهای مفصل، از نقطه نظر علمی شاید بد نباشد دیدگاه چند روان شناس را در این زمینه بشنوید، سپس به تشریح راهکارها خواهیم پرداخت.

اشنایدر، باکوم و گوردن یک مدل سه مرحله ای را برای کمک به فرد آسیب دیده از خیانت پیشنهاد کرده اند. این سه مرحله عبارت اند از «رویارویی و مقابله با تاثیر اولیه» ، «جستجوی چرایی» و «رسیدن به تصمیمی درست و آگاهانه درباره چگونگی عبور از این روابط نامشورع ».
اسپرینگ نیز به شرح سه مرحله از فرآیند بهبود پس از خیانت همسر پرداخت . از دیدگاه اسپرینگ، هر کدام از همسران در مرحله اول نیاز به بیان و عادی سازی احساسات شان دارند و در مرحله دوم، تصمیم به ماندن در رابطه یا ترک ان می گیرند. اگر هر دو زوج تصمیم گرفتند در رابطه بمانند، در سومین مرحله باید متعهد شوند به بازسازی رابطه بپردازند. بازسازی رابطه مستلزم پایان دادن به ارتباط با شخص شوم، کار روی مشکلات ارتباطی ایجاد رابطه جنسی دوباره و بخشیدن همسر خاطی است.
اعتماد به مفهوم کاربردی بدین شرح است که شما به طرف مقابل اطمینان می کنید، تصورتان بر این است که با شما صادق است، به قول های خود وفادار است و آنها را عملی می کند، به شما وفادار است ، و ترک تان نخواهد کرد. هنگامی که می خواهید به دیگران اعتماد کنید باید چهارچوب واقع گرایانه ای را در ذهن خود مجسم کنید و این احتمال را نیز بدهید که امکان خطا و شکست نیز وجود دارد . اعتماد باید در محیطی مملو از خواست و اراده و بخشش به وجود آید و در نظر داشته باشید اعتماد در کنار محبت و پذیرش است که به اوج شکوفایی خود خواهد رسید. همچنین اعتقاد بر این است در مقوله اعتماد هیچ گونه ماشین جادویی وجود ندارد؛ به این معنا که چنین نیست، موادی را وارد ماشین مورد نظر کرده و از ان طرف اعتماد به دست آورید.
درون افراد بسیار پیچیده است، ممکن است آسیب هایی را در گذشته تجربه کرده باشند. ترس ها و شکست های گذشته ممکن است پذیرش آنها را برای اعتماد پایین بیاورد، اما به هر حال همه انسان ها این توانایی را دارند که گذشته خود را تغییر دهند و اعتماد و اطمینان را مجدداً به رابطه خود راه بدهند. می توانید اعتماد در آن از بین رفته است از نو زنده کنید. شما می توانید از او تقاضا کنید برخی چیزها را عوض کند و این ریسک را بپذیرد مجدداً همه چیز را از نو شروع کنید.
برای این امر باید با رعایت باید و نبایدهای زیر تا حدودی به همسرتان کمک کنید بتواند اشتباهش را جبران کند. ابتدا نبایدها را بخوانید:
1- سریع و انفجاری واکنش نشان ندهید: نباید عکس العمل آنی از خود نشان دهید و یک مرتبه به دلیلی بدعهدی همسرتان تصمیم بگیرید از او جدا شوید. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسائل دیگر را نیز بررسی کنید، نباید به طور خاص همه توجه خود را به خیانتی که از او سر زده معطوف کنید.
2- به افراد غیر قابل اعتماد نگویید همسرتان به شما خیانت کرده است: اگر دیگران از موضع مطلع شوند و زمانی شما بخواهید وی را ببخشید ممکن است آنها مانع این کار شوند. علاوه بر این نکوهش دیگران و نگاه های سخت آنان را باید تحمل کنید. در این صورت فرآیند ترمیم زخم خیانت طول خواهد کشید.
3- وانمود نکنید انگار اتقاقی نیفتاده است: انکار کردن اوضاع را بدتر می کند . این کار در رفتار، گفتار و روحیات شما در آینده تاثیر منفی می گذارد . انکار واقعیت همسرتان را جری تر و به ادامه تشویق می کند.
4- زمانی که مدارک و شواهدی ندارید با وی برخورد نکنید: افراد خیانتکار در دفاع از خود دروغ خواهند گفت . بنابراین اول مدارک و شواهد محکمی جمع کنید، سپس سوالات مرتبط بپرسید تا مسئله روشن شود.
5- وقت و انرژی خود را صرف برخورد با معشوقه همسرتان نکنید: این طبیعی است کنجکاو باشید فرد ارتباط برقرار کرده با همسرتان را ببینید یا با وی برخورد کنید، اما این کار فایده ندارد و اقدام به برخورد با فرد دیگر باعث عجز و خواری شما خواهد شد.
حال که متوجه شدید چه نباید بکنید، در ادامه به راهکارهایی در مورد بایدها خواهیم پرداخت.
1- احساسات منفی خود را بپذیرید: باید قبول کنید که احساس خشم، عصبانیت، شک، تردید؛ شوکه شدن، آشفتگی، ترس، درد، رنج، افسردگی و پریشانی برای فردی که شاهد خیانت همسرش بوده کاملا طبیعی است. برای خود خلوت کنید و همه افکار و احساساتی که به شما به دلیل خیانت و بی وفایی همسرتان دست داده است، بر روی کاغذ یادداشت کنید تا ذهن تان از افکار منفی تخلیه شود.

2- واقعه را بررسی کنید: با همسر خود در موقعیت مناسب در مورد بدعهدی اش صحبت کنید، همه سوال هایی را که به ذهن تان می رسد بپرسید، شاید با این کار به نتیجه برسید همسرتان هنگام ارتکاب به این کار اصلاً فکر نمی کرده به شما خیانت می کند. در واقع اگر شما کسی هستید که مورد خیانت قرار گرفته اید باید تلاش بسیاری بکنید تا دریابید داستان از چه قرار بوده است؛ البته بدون این که در برابر او جبهه گیری کنید یا حرف های او را از صافی خودتان عبور دهید و با عینک بدبینی شخصی به ان نگاه کنید . خیانت حتی بدون وجود عشق هم می تواند اتفاق بیفتد. باید از مسائلی که با سیستم فکری تان در مغایرت هستند با روی باز استقبال و آنها ار قبول کنید ، مگر این که مدرک معتبری پیدا کنید که ثابت کند او قصد دارد یک تفسیر تحریف شده ، تحویل بدهد.

3- عشق بدون قید و شرط داشته باشید: عشق بی حدو مرز به راحتی می تواند اعتماد ایجاد کند به این دلیل که وقتی شما یک چنین عشقی را نسبت به فرد مقابل ابراز می کنید، فرد به طور معمول و به خودی خود می تواند حس پذیری القا شده از سوی شما را درک و با شما احساس راحتی پیدا کند. فرد مورد نظر همچنین می تواند به راحتی احساساتش را با شما در میان بگذارد. عشق بی قید وشرط همچنین می تواند سبب ایجاد عزت نفس در فرد شود و ترس از عدم پذیرش را در آنها به میزان بسیاری کاهش دهد. به این طریق آنها در ارائه احساسات شان نسبت به شما صادق خواهند بود و نظرها و عقایدشان را به راحتی با شما در میان می گذارند و از شکست های شان با شما سخن خواهند گفت. نتیجه انجام چنین اعمالی ، اعتماد و اطمینان را به رابطه شما دعوت خواهد کرد. دلیلش این نیست که فرد مقایل انسان کاملی است، بلکه فقط دلیلش این است که با صداقت در این رابطه رفتار شده است.

4- نقش خودتان را نیز مدنظر داشته باشید: کسی که مورد خیانت قرا می گیرد پس ازمدتی تصویری از فرد رابطه برقرار کرده با همسر خود در ذهن مجسم می کند. البته هیچ گاه این تصویر، تصویر کاملی از او نیست. بسیاری از افرادی که تحت خیانت قرار می گیرند، تمایل دارند بسیاری از گناهان را بر سر نفر سوم بیندازند و قصد دارند این طور به خود بقبولانند که همسران گول خورد و بیچاره شان را آن نفر سوم اغفال کرده و به دام انداخته اند. آنان نمی خواهند قبول کنند فردی را که با او ازدواج کرده اند، نقش بسیار فعالی در این زمینه بازی می کند و به همین دلیل نفرت و خشونت بسیار زیادی را بر روی نفر سوم وارد می آورند. باید توجه داشت اگر فرد پیمان شکن و بدعهد،یک شریک کامل و همه جانبه در زندگی خود داشته باشد، احتمال اینکه خیانت شکل بگیرد تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا می کند. همچنین باید بدانید، خودتان انسان کاملی نیستید. در واقع در هر رابطه ای که انسان ها با یکدیگر برقرا می کنند به هر حال این امکان زیاد است که انواع مختلفی آزار و اذیت و خیانت ها در ان به وجود آید. به همین دلیل همه ما نیاز داریم تبدیل به افرادی شویم که راحت تر می بخشند و راحت تر به اشتباهات شان اعتراف می کنند.

5- قدرت نیاز جنسی را جدی بگیرید: محرک جنسی برای میلیون ها سال در بشر وجود داشته؛ در حالی که نیاز به تک همسری فقط برای چند هزار سال است که قدم به عرصه حیات گذاشته است. مطمئناً چند هزار سال نیاز عاطفی نمی تواند بر میلیون ها سال نیاز جنسی غلبه کند. باید درک کنیم فقط، چند هزار سال زندگی تک همسری نمی تواند جانشین چند میلیون سال تکامل غرایز جنسی شود. فقط در چنین صورتی است که قادر می شویم بر روی ضعف های مان کار کنیم. تصور کنید غرایز جنسی یک فرد ( چه مرد چه زن ) مانند جریان یک آب روان است و تنها مولفه قادر به کنترل آن سدی محکم است. این سد همان تصمیم انسان ها برای تک همسری است. این امر فقط در صورتی ثمر بخش خواهد بود که پایه های سد به اندازه کافی محکم ساخته شود. اگر هر گونه شکاف یا ضعفی در سد وجود داشته باشد، مطمئناً آب از آن به بیرون خواهد ریخت. انسان ها نیز با انتخاب زندگی تک همسری برای خود هدف مشکل (اما دست یافتنی) را معین کردند. بنابراین برای این که بتوانیم به این امر مهم نائل شویم باید در سراسر زندگی پشتیبانی کامل و همه جانبه احساسی را از شریک مان دریافت کنیم، تا بتوانیم جلو فوران غرایز حیوانی خود را بگیریم.

6- بدانید همه چیز مانند قبل نمی شود، اما باز بهتر است اعتماد کنیم:
این واقعیت است آن رابطه پس از بخشش و گذشت، به این خاطر که صمیمیت قبلی بازگردانده نمی شود ، تغییر می کند. این تغییر در رابطه دلیل بر این نیست شما طرف تان را نبخشیده اید. شما آن فرد را می بخشید و انتقامی هم از او نمی گیرید. اما چیزی در مورد شخصیت آن فرد دستگیرتان می شود که دیگر نمی توانید مانند قبل با او باشید. در واقع باید گفت نیاز به شناخت طرف مقابل و موضوع بخشش دارید. نباید هر زمان که کسی شما را رنجاند، بدون هیچ گونه عواقب و پیامدی برای آن فرد، او را ببخشید. امید است فرد اشتباه خود را بفهمد و طلب بخشش کند. اما در زمان هایی که مسائل کوچک یا سو تفاهماتی بین افراد اتفاق می افتد، دیگر نباید دنبال قصاص و انتقام گیری از فرد مقابل بود. گاهی می بینید آن فرد نیاز دارد اعتماد شما را دوباره به دست آورد.

7- به رواشناس مراجعه کنید: گاهی این تجربه چنان برای شما سهمگین می آید که به سادگی نمی توانید با آن کنار بیاید. برای این مواقع می توانید برای شروع مجدد از منابع مختلفی از جمله مشاوره کمک بگیرید؛ و سپس بعد از ایجاد زمینه مناسب به راهکارهای بیان شده فکر کنید. لازم است بدانید اگر بعد از این ماجرا (خیانت) بیش از اندازه عصبانی باشید و بر سر مسائل کوچک داد و بیداد راه بیندازید و احساس کنید بر روی طناب بسیار باریکی در حال راه رفتن هستید و زمانی که به یاد بدعهدی همسر خود می افتید عکس العمل های شدید فیزیکی از خود نشان دهید، شاید دچار استرس پس از سانحه شده اید و باید هر چه سریع تر به روان شناس مراجعه کنید.

8- به خود زمان دهید: انتظار داشته باشید حس آشفتگی بی اعتمادی و عصبانیت به مجرد این که تصمیم می گیرید همسر خود را ببخشید به راحتی از بین برود؛ از بین رفتن درد و رنج وارده از طریق خیانت نیازمند زمان است.

9- به جدایی به عنوان راهکار آخر فکر کنید: اگر بعد از این راهکارها و اگر فرد مقابل در مورد تغییر جدی نبود و مرتباً به دروغ گفتن و خیانت ادامه داد، آن وقت باید روی این مطلب فکر کنید «آیا بهتر نیست رابطه خود را پایان بخشید؟»
در نهایت این که بدانید خیانت کار ساده ای است و هر کس می تواند آن را به راحتی انجام دهد، اما نگه داشتن رابطه کار دشواری است. خیانت فقط لذت گذرای جسمی و عاطفی را به فرد می دهد. باید از رابطه خود مراقبت و همه توجه خود را به آن جلب کنید. به یکدیگر اعتماد کنید و به طور مداوم پیرامون مشکلات به بحث بنشینید. این امور به رشد رابطه شما کمک می کنند.


محمدترکمان، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی