آرامیس مشاور




رسالت نامه خانواده خود را بدانیم و بر اجرای آن متعهد شویم.

ستون های استوار
الوین تافلر (1980) در کتاب «موج سوم» می نویسد: از هم پاشیدگی خانواده، امروزه در واقع بخشی از بحران عمومی نظام صنعتی است که در آن همه ما شاهد از هم گسیختگی تمامی نهادهای عصر موج دوم هستیم و این بخشی است از برنامه هموارسازی راه برای تکوین سپهر اجتماعی جدید موج سوم. یعنی عصر سیطره فرهنگ الکترونیک . ابن فراگرد دردناکی است که در زندگی فردی ما بازتاب می یابد و نظام خانوادگی را چنان دگرگون می سازد که دیگر باز شناخته نخواهد شد (ترجمه شهیندخت خوارزمی، 1363، ص 289).

بیست سال بعد، امانوئل کاستلر در کتاب عصر اطلاعات ، عوامل زیر را نشانه های فروپاشی خانواده سنتی یا به تعبیر او خانواده پدر سالار می داند:
1. افزایش طلاق
2. به تاخیر انداختن با به تعویق افتادن ازدواج
3. زندگی های مشترک بدون ازدواج (هم خانگی)
4. زیاد شدن خانواده های تک نفری و یا خانواده های تک والدی
5. بی ثباتی خانواده و افزایش خودمختاری زنان در رفتار منجر به تولید مثل (فراوانی کودکانی که بدون پیمان ازدواج به دنیا می آیند و نیز محدود کردن تعداد فرزندان)
6. تولد فرزندان نامشروع خارج از خانواده
7. نارضایتی دراز مدت اعضای خانواده از یکدیگر و در نتیجه، افزایش خیانت همسران، بیماری های روانی و انحراف های اخلاقی فرزندان (ج2، ترجمه چاووشیان، 1380، صص 179-180)
آیا به راستی پایه های خانواده، به مفهوم نهادی دیرپا متشکل از «یک مرد و یک زن ازدواج کرده که با فرزندان خود زندگی می کنند» در حال فرو ریختن است؟ بسیاری از صاحب نظران حوزه های اجتماعی، حتی آنها که به دین و آموزه های آن باور ندارند، نظریه زوال خانواده را نمی پذیرند. آنتونی گیدنز در کتاب جامعه شناسی خود می نویسد: با آنکه امروزه تغییرات عمده ای در ماهیت ازدواج و خانواده در حال رخ دادن است، اما واضح است که خانواده در آستانه فروپاشی یا زوال نیست. (ترجمه صبوری، 1378، ص443)
بازسازی و تحکیم خانواده
گرچه گرایش به تشکیل خانواده در فطرت انسانی ریشه دارد و تاریخ نشان داده است که آدمی از سپیده دم حیات خود، به صورت عضوی از یک خانواده – و نه موجودی تنها و منفرد – پا به زمین گذاشته است، با این همه نمی تواند این واقعیت تلخ را انکار کرد که در بسیاری از جوامع معاصر، گسستگی و اشفتگی خانواده ها رو به افزایش است. برای کند کردن این روند، زن و مرد باید بعد از دقت در انتخاب همسری مناسب، قانون اساسی خانواده خود را تدوین کنند و براجرای آن متعهد شوند.
قانون اساسی خانواده
استفان کاوی (1388) در کتاب «هفت عادت خانواده های کامروا» می نویسد: قانون اساسی زندگی خانوادگی، مانند قانون اساسی هر کشوری که مدت ها باقی می ماند، می تواند قراردادی پایه ای باشد که خانواده شما را ده ها سال متحد سازد و به هم نزدیک کند و حتی نسل های مختلف را به هم پیوند دهد. (ص105)
او نوشتن رسالت نامه خانوادگی را مقدمه تدوین قانون اساسی خانواده می داند. رسالت نامه خانوادگی، بیانگر عمیق ترین ارزش ها و ارزوهای هر یک از اعضای خانواده است. نویسنده نمونه هایی از رسالت نامه های خانوادگی ذکر می کند:
رسالت خانواده ما:
ایجاد مکانی برای پرورش ایمان، نظم ، حقیقت، عشق، سعادت و ارامش و نیز مکانی برای فراهم کردن فرصت هایی برای هر فرد است تا بتواند به گونه ای مسئولانه مستقل شود و به گونه ای موثر احساس تعلق و دلبستگی کند، برای اینکه بتواند به مقاصد شایسته ای در اجتماع دست یابد.
رسالت خانواده:
- دوست داشتن به یکدیگر؛
- کمک کردن به هم
- باور داشتن هم
- ستایش یکدیگر
- استفاده عاقلانه از وقت، استعدادها و منابع خوشحال کردن دیگران.
رسالت خانواده ما:
- مهربانی ، احترام گذاشتن به یکدیگر و حمایت از هم؛
- صادق بودن و روراست بودن با هم؛
- حفظ کردن یک احساس معنوی درخانه؛
- دوست داشتن بدون قید و شرط یکدیگر؛
- مسئول بودن در قبال زندگی شاد، سالم و متکامل؛
- تبدیل کردن محیط خانه به محیطی دوست داشتنی
آنچه استفان کاوی مواد رسالت نامه خانواده خود می داند، صاحب نظران دیگر از آنها به ارکان خانواده یا عوامل تحکیم نظام خانواده تعبیر می کنند.
ارکان خانواده از دیدگاه نویسنده کتاب «خانواده و نگرش اسلام و روان شناسی» عبارتند از:
1. انجام مسئولیت های متقابل زن و شوهر مطابق آنچه در آموزه های دینی تعیین شده است.
2. رعایت سلسله مراتب در خانواده.
3. شناخت و حفظ مرزها در خانواده (سالاری فر، 1386)
ری شهری (1387) در کتاب «تحکیم خانواده از نظر قرآن و حدیث» معتقد است پایه های خانواده با عوامل زیر استوار می شود:
1. ابراز محبت
2. خوش خویی و خوش رفتاری؛
3. رعایت حقوق؛
4. تامین نیازهای جنسی زن و مرد؛
5. همکاری؛
6. احترام متقابل؛
7. رفق و مدرا؛ شکیبایی بر بداخلاقی ها و اختلاف نظرها؛
8. تغافل و چشم پوشی از خطاها؛
9. قناعت و ساده زیستی؛
10. خشنود بودن به خواست خداوند در فراز و نشیب های زندگی (380-398).
در الگوی مک مستر از کارکرد خانواده (MMFF) که بیش از 50 سال ، در دانشگاه مک گیل در مونترال کانادا شکل گرفت، کارکرد اصلی خانواده به صورت زیر تعریف می شود:
کارکرد اصلی واحد خانواده، ایجاد موقعیتی برای رشد اجتماعی، روانی و ریستی و بقای اعضای خانواده است. این کارکرد دارای شش بعد است:
• حل مسئله: توانایی خانواده در حل و فصل مشکلات برای حفظ کارکرد موثر خانواده.
• ارتباطات: برقراری ارتباط کلامی و غیرکلامی سازنده برای تبادل احساسات و اطلاعات.
• نقش ها: مشخص کردن وظایف و مسئولیت های هر کس برای برآورده ساختن نیازهای مادی و معنوی خانواده.
• پاسخگویی عاطفی: پاسخ دادن مناسب به هیجان های خوشایند (محبت ، حمایت و ...) و ناخوشایند (غم، خشم، اضطراب، ...) یکدیگر
• آمیختگی عاطفی: میزان ابراز علاقه و اهمیت دادن خانواده به فعالیت های خاص اعضای خود از نگاه دیگر، قانون اساسی خانواده در قرآن اصولی دارد که در بخش های «اخلاق» و ««حقوق» خانواده مشخص شده اند. مبانی اصول را می توان از آیات زیر استخراج کرد: بقر228/نساء 34 و 21 و 16؟ فرقان 74/ روم 21.
در اینجا تنها به 21 سوره روم با تفسیر علامه طباطبایی اشاره می کنیم:
«... و از نشانه های او این است که برای شما همسرانی از جنس خودتان آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت (ابراز محبت) و رحمت (همدلی و همیاری) قرار داد. در این (برنامه) نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند.» از این آیه می توان نتیجه گرفت خانواده ای که نشانه لطف و حکمت پروردگار است، سه کارکرد اصلی دارد:
1. برقراری آرامش و امنیت خاطر ، از طریق برآورده شدن نیازهای جسمی، به خصوص نیاز جنسی زن و شوهر
2. ابراز محبت و احترام متقابل
3. همدلی و همکاری در انجام امور زندگی و یاری رساندن فرد توانا به ناتوان.
سرانجام آنکه، استفان کاوی در ادامه بحث نوشتن رسالت نامه خانوادگی ، پیشنهاد می کند:
«از طریق جلسه خانوادگی، این رسالت نامه را بصورت یک اساسنامه در آورید، زیرا با نوشتن یک رسالت نامه و زندگی کردن با ان، خانواده ها به تدریج می توانند از نظر روحی بر زندگی خود مسلط شوند. به عبارت دیگر، اصول، در ساختار و فرهنگ ساخته می شود و همه می فهمند که اصول در مرز خانواده جای دارد و کلید اصلی حفظ استحکام، همبستگی و پایبندی خانواده به هدفش است. سپس رسالت نامه شبیه به قانون اساسی و داور نهایی هر قانون و اساسنامه ای می شود، چون این اصول بر پایه های محکمی استوارند و یک نظام ارزشی با خود همراه دارند، موجب ایجاد یک اراده اجتماعی می شوند که لبریز از حاکمیت اخلاقی و معنوی است.


دکتر محمود گلزاری، روان شناس