آرامیس مشاور




گفت و گو با دکتر محمد علی بشارت در باب ازدواج به وصال نرسیده

مسئله، روان شناختی است
یکی از مهم ترین علت های ازدواج های به وصال نرسیده، واژینیسموس یا واژینیسم است. دکتر محمد علی بشارت، روان شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران که دارای فوق تخصص سکس ترابی است، در گفت و گو با سپیده دانایی با تاکید بر این علت، به طور خاص، می خواهد علل و زمینه های واژینیسموس بپردازد. او تاکید می کند که علت مهم این اختلال روان شناختی است و افراد مبتلا به ان باید برای درمان به روان شناس متخصص مراجعه کند.

اصطلاح «ازدواج به وصال نرسیده» به چه معنایی است؟
ازدواجی که در آن به یک دلیل خاص جنسی، زفاف صورت نمی گیرد. مفهوم مدنظر شما به حالتی اطلاق می شود که دو نفر به هم رسیده اند اما به دلایلی نمی توانند با یکدیگر رابطه جنسی کامل برقرار کنند.


عامل اصلی ایجاد کننده واژینیسموس یا واژینیسم، که مهم ترین علت ازدواج های به وصال نرسیده است، چیست؟
مهم ترین نکته در این مورد این است که این اختلال امری کاملا روانشناختی است، یعنی عامل عضوی در آن دخیل نیست، گاهی اوقات ممکن است به دلیل برخی بیماری های عفونی و یا وجود زائده ای در عضو جنسی (از خارج به داخل) دخول سخت و دردناک شود، اما در این موارد دخول مانند واژینیسموس یا انقباض مهبلی غیرممکن نمی شود، بلکه همراه با درد است و این امر ریشه فیزیولوژیکی دارد. برای درمان این اختلال باید به پزشک مراجعه شود.
اما در انقباض دردناک مهبلی ما فقط با علت های روان شناختی مواجه هستیم. این بحث زائده ممکن است در حاشیه مطرح شود اما ربطی به واژینیسموس ندارد. دختری که دچار واژینیسموس است و به خاطر انقباض مهبلی به شدت از زفاف می ترسد، وقتی که خودش و همسرش خیال شان راحت باشد که نمی خواهند عمل دخول را انجام دهند، می تواند آرامش داشته باشد، در این هنگام میل جنسی را دارد، تحریک و برانگیخته می شود و به ارگاسم هم می رسد.
یعنی می تواند تمام فرایند روابط جنسی را با رضایت و لذت انجام دهد. اما فقط به شرط این که دخول صورت نگیرد یعنی به عبارتی، فردی که دچار این اختلال است به صورت معمول فقط مشکل او انقباض دردناک مهبلی است وگرنه هم علاقه دارد و هم میل.


بنابراین ابعاد پدید آورنده این اختلال، اغلب روانی است؟
بله و باید علت ها را نیز در حوزه روان شناسی جستجو کنیم. البته هیچ یک از علت ها نمی تواند به طور صدرصد، علت قطعی دانسته شود. هر کدام ممکن است تا درصدی دخیل باشد، بیشتر و کمتر بودن تاثیر علت ها مطرح است، نه اینکه صرفا یک علت مبنای مسئله باشد.


چه علت های روان شناختی را می توان برای ایجاد این مشکل بر شمرد؟
یکی از علت های بیشتر شناخته شده و مورد تایید، «بازداری جنسی» است. بازداری جنسی یک اصطلاح عام است که می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. یکی از آن ها می تواند به تابوسازی هایی باز گردد که در خانواده ها شگل گرفته است. یعنی در خانواده هایی که نگاه سرکوب گرانه، منفی و ناپاک با مسائل جنسی دارند و اعمال جنسی را با روش های نادرست آموزش می دهند.
این مسئله می تواند برای کودک تبدیل به یک باور شود و بعد به وقت ازدواج به عنوان یک عامل بازدارنده فعال شده و در نهایت به انقباض مهبلی ختم شود. این عامل بازدارنده که الان مانع فعالیت جنسی دختر می شود به صورت ناهشیار عمل می کند. یعنی دختری که الان ازدواج کرده به طور منطقی می داند که از رابطه جنسی اسیب نمی بیند توانایی این کار را دارد، اما باورهای نادرست و آموزش اشتباه دوران کودکی در این فرد درون سازی شده و حالا به صورت ناهشیار در اینجا عمل می کند.
گاهی ممکن است این آموزش ها چند سال بعد همراه شود با آن پچ پچ هایی که ممکن است دخترها در سنین نوجوانی با هم در مورد این که زفاف چیست و عمل جنسی چگونه صورت می گیرد، داشته باشند. گاهی بین خودشان صحبت هایی می کنند که ترسناک است و هیجان جنسی دارد. برخی از آن ها که حساس تر هستند، این صحبت ها در ذهن شان باقی می ماند. بنابراین گذشته از این که بازداری تاثیر داشته یا خیر، بخشی از علت شناسی می تواند به دانش غلطی که از منابع نادرست رسیده است، بازگردد.


در مورد افراد آسیب پذیر و حساس تر، بیشتر توضیح دهید:
این آسیب پذیری نیز مانند سایر عرصه های زندگی است. برای نمونه همه از رعد و برق نمی ترسند، بلکه عده اندکی می ترسند. یا همه سرما نمی خورند بلکه فردی که حساس تر است سرما می خورد. بنابراین تاثیر صحبت هایی که گفتم نیز ممکن است در افرادی که حساس تر هستند پایدارتر بماند و با باور غلطی که نسبت به عضو جنسی خود و عمل جنسی در ذهن شان شکل گرفته است، بعدها دچار مشکل شوند.


آیا ممکن است هر دو علتی که تا اینجا به آن اشاره کردید، در به وجود آوردن مشکل دخیل باشند؟
بله باید دقت داشت که گاهی علت ها یکدیگر را تقویت می کنند. بنابراین اگر این دو علت همراه هم باشند ما یک « واژینیسموس» شدید خواهیم داشت و اگر یکی از این ها باشد خفیف تر خواهد بود.


از عوامل دیگر ایجاد این اختلال بگویید.
علت دیگر نیز می تواند به آموزش هایی برگردد که چه از سوی خانواده، چه از سوی مدرسه و چه از جاهای دیگر می آید و اینها به طور کلی رابطه جنسی را امری گناه آلود و ناپاک جلوه می دهند، این در واقع نوعی آموزش غلط است . وقتی امر جنسی به طور کلی به مثابه یک گناه تلقی شود، این بازداری را تقویت می کند و فرد علیه رفتار جنسی موضوع می گیرد و بعدها وقتی ازدواج می کند، این موضوع گیری به صورت ناهشیار در مواردی خود را به صورت واژینیسموس بر فرد تحمیل می کند. یعنی در واقع آن باور یا احساس گناه درونی و آن نگاه نجس و ناپاک به روابط جنسی (گرچه الان در سطح منطقش و به حالت هشیارانه حل شده است) از دورن عمل می کند و در نتیجه خود این زن هم می ماند که چرا این طور شده است و خودش هم تعجب می کند.


آیا تجربیات کودکی می توانند در شکل گیری این اختلال تاثیر داشته باشند؟
بله، گاهی اوقات ممکن است تجربه های جنسی نامطلوبی که در کودکی پیش آمده است، یعنی مجموعه ای از تروماها و آسیب های جنسی تحت عنوان سوءاستفاده جنسی که معمولا برای کودکی که هنوز از مسائل جنسی سر در نمی آورد با تمایل و اشتیاقی به آن ندارد اتفاق افتاده باشد که کودک معمولا قربانی یک فرد بزرگسال می شود و این ها می تواند زمینه ساز واژینیسوس شود؛ یعنی بعدها وقتی می خواهد با همسرخودش، رابطه جنسی برقرار کند تجربه هایی که در درونش کدگذاری شده اند از دورن ناخواسته فعال می شوند و مانع ایجاد می کنند. در اینجا نیز اگر چه این دختر افکار منطقی خود را در سر دارد و می داند او همسرش است و خودش او را آگاهانه و با علاقه انتخاب کرده است، اما یک عامل روان شناختی در درون این زن وجود دارد که برحسب آن تجربه دوران کودکی فعال می شود که از او سوء استفاده جنسی کرده است. البته لازم است در اینجا تذکر دهم که تمام افرادی که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند دچار واژینیسموس نمی شوند، بلکه فقط برخی از آن ها دچار این مشکل می شوند.


آیا آماری از افراد دچار این مشکل وجود دارد؟
در ایران شیوع شناسی دقیقی نداریم که دقیقاً بگوییم چند درصد مبتلا به این مشکل هستند.


این مسئله را در فرهنگ های مختلف چگونه می بینید؟
همه جا وجود دارد. فقط ممکن است در هر فرهنگ، با توجه به ویژگی های آن دلایل متفاوتی داشته باشد. مثلا در جایی که خانواده و مدرسه آموزش های جنسی درستی به کودک می دهند، ممکن است علت تحولی نظیر تعارضات ادیپی وجود داشته باشد یا ممکن است فرد در کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته باشد، چون مساله سوء استفاده جنسی در فرهنگ های دیگر بیشتر است.


روش های درمان این مشکل چیست؟
متاسفانه به دلیل کمبود آگاهی و اطلاع رسانی صحیح در جامعه ما وقتی زوجی با این مشکل مواجه می شوند، اولین اقدامی که می کنند مراجعه به متخصص زنان است. از آن طرف هم به دلیل این که متخصصان زنان ما آموزش های لازم کلاسیک برای شناسایی این پدیده و ارجاع آن به متخصص مربوطه را ندیده اند، گاهی اقدامات غیر ضروری ای در این زمینه انجام می دهند. مثلا به مراجعان می گویند چند ماه صبر کنند تا عمل جراحی انجام شود، اما نه چند ماه چند سال هم مسئله را حل نمی کند و بعد زیر تیغ جراحی می روند و این امر هم آسیب زا است و هم بیهوده. این مسئله، روان شناختی است و عمل جراحی تنها به وارد آمدن آسیب بیشتر به زن منجر می شود. در چنین شرایطی زن خودش را بیش از گذشته در امر بی کفایتی جنسی متهم می کند.
گاهی حتی از افراد می خواهند از طریق برخی ابزار و روش های پیشنهادی که هر دو نفر به آن رضایت داده اند، فکری به حال این مسئله کنند. برای نمونه خانم از قرص های خواب آور قوی استفاده کند، اما تجربه نشان می دهد که حتی این قرص های خواب آور هم برای تسهیل امر جنسی کارساز نمی شود. اتفاقا در این موارد زن بیشتر هوشیار می شود. حتی مورد نادری بوده که از آمپول بیهوشی استفاده کرده و فرد بیهوش نشده است. یعنی تا این حد مسئله روان شناختی است و ابعاد روانی دارد.


پس با این اوصاف شما چه راه حلی برای درمان این مسئله پیشنهاد می کنید؟
درمان این مشکل جنسی بسیارساده است. اما باید به متخصص مراجعه شود؛ روان شناس متخصص در امور جنسی. همسران باید در یک برنامه زوج درمانی شرکت کنند و براساس آن یک سری تمرین های ساده به زن داده می شود و مرد هم گاهی در این مسیر مشارکت دارد و در نهایت گاهی با دو یا سه جلسه و در مواردی که علت ها و بازداری های بیشتری وجود داشته باشد، تا پنج جلسه این مشکل درمان می شود.


راهکارهای پیشگیری از این اختلال چیست؟
راهکارها نسبی و مختلف است. پیشگیری مورد نظر ما، پیشگیری کلی است. ارائه آموزش های صحیح در مورد تفاهم جنسی در خانواده و حذف نگاه باز دارنده نسبت به این مسئله و آموزش رفتار صحیح جنسی می تواند به امر پیشگیری کمک کند. حتی رسانه ملی نیز می تواند در آشنا کردن این روش ها به کمک نوجوانان بیاید. اینکه در مدارس چطور با این مسئله برخورد شود نیز نکته مهمی است. اما تمام آموزه ها نخست باید به تایید متخصص این حوزه رسیده باشد. این ها همگی می تواند جلوی بخشی از علت ها را بگیرد و درصدی از شیوع این اختلال را کم را کند.


زهره شیرافکن، ماهنامه سپیده دانایی