آرامیس مشاور




رد پای دوران کودکی در تله زندگی تان

تله زندگی خود را بشناس، شیوه ارتباط بر قرار کردن ما با دیگران تحت تاثیر تجربه های کودکی ماست.
چقدر به شیوه ای که با دیگران ارتباط برقرار می کنید ، دقت کرده اید؟ دقت کرده اید که ماالگوی تقریبا ثابتی برای ارتباط برقرار کردن با آدم ها ی مهم زندگی مان – مثلا نامزد، دوست یا همکار صمیمی مان – داریم؟ دقت کرده اید که این الگو چقدر تحت تاثیر چیزهایی است که ما در بچگی از خانواده یادگرفته ایم؟ این سه سوال مهم در واقع دغدغه اصلی گروهی از روان درمانگران است که «طرح واره درمانی» را شیوه اصلی خودشان قرار داده اند. آنها می گویند مشکل از جایی شروع می شود که این شیوه های ارتباط برقرار کردن با دیگران ناسالم باشند. این شیوه های ناسالم در واقع از کودکی شروع شده اند و باید تغییرشان داد. این گروه از روان شناسان معتقدند ریشه های این شیوه های ارتباطی ناسالم را باید شناخت. آنها به این شیوه های ناکارآمد می گویند «تله های زندگی» دلتان می خواهد تله های زندگی خودتان را بشناسید.


تله 1. به خود رها شدن
وقتی شما در تله زندگی «به حال خود رها شدن» افتاده باشید ، همیشه در رابطه با دیگران احساس می کنید آدم هایی را که دوست شان دارید، ما را ترک خواهند کرد و برای همیشه تنها خواهید ماند. نتیجه احساس ترس از تنهایی این است که به دیگران به اصطلاح بیش از حد می چسبید. این چسبندگی عاطفی باعث می شود که دیگران به تدریج از شما دور شوند. اگر هنگام جدایی های طبیعی – مثلا مسافرت یک دوست صمیمی – بیش از حد غمگین یا خشمگین می شوید، باید به وجود این تله زندگی در وجودتان شک کنید.
از کجا می آید؟
کسانی که در بچگی یکی از والدین خود یا جانشینان آنها (مثلا پدر بزرگ یا مادر بزرگی که از او مراقبت کرده اند) را از دست داده اند، قرزندان طلاق، آنهایی که در بچگی والدین شان را خیلی کم دیده اند مانند کودکانی که پدران شان به ماموریت های چند روزه رفته اند یا کودکانی که به دلیل مشغله شدید پدر و مادر در هفته فقط چند روز آنها را دیده اند و به طور کلی کودکانی که برای مدت طولانی تنها و دور از والد و والدینشان بوده اند، افرادی که والدینی غیرقابل پیش بینی ، معتاد یا الکلی داشته اند، و آنها که در خانواده احساس تبعیض کرده اند، بیشتر احتمال دارد که در بزرگسالی در تله رها شدگی بیفتند.


تله 2. بی اعتمادی
وقتی شما در تله زندگی بی اعتمادی افتاده باشید، یعنی اینکه منتظرید که آدم ها به هر نحوی به شما آسیب برسانند یا شما را مورد آزار و اذیت قرار دهند؛ یعنی شما منتظرید که حتی نزدیک ترین دوستان به شما دروغ بگویند، شما را مسخره کنند و ملبعه دست خود قرار دهند ، و یا به هر نحو دیگری شما را مورد سوء استفاده قرار دهند. اگر شما در این تله زندگی اسیر باشید، در پشت حصار بی اعتمادی پنهان می شوید تا به این ترتیب از خویشتن مراقبت کنید. شما هرگز به آدم ها اجازه نمی دهید خیلی به شما نزدیک شوند. درباره قصد و نیت دیگران مشکوک هستید و معمولا بدترین عواقب را در ذهن خود تصویر می کنید. همیشه منتظرید آدم هایی که دوست شان دارید به شما خیانت کنند. در این حالت یا از برقراری روابط با دیگران به کلی پرهیز می کنید ، یا روابطی سطحی و تصنعی برقرار می کنید که در ان واقعا خود را به دیگران نمی نمایانید. حالت پیچیده تر این است که روابطی با افراد برقرار می کنید تا با شما بدرفتاری کنند و سپس نسبت به این افراد احساس خشم و کینه می کنید.

از کجا می آید؟
کسانی که در کودکی والدین بدرفتار داشته و به خاطر اشتباهات شان تنبیه شده اند یا کسانی که والدین شان آدم های بی اعتمادی بوده اند، احتمال بیشتری دارد در تله بی اعتمادی بیفتند.


تله 3. محرومیت عاطفی
تله محرومیت عاطفی یعنی اعتقاد به اینکه نیاز به عشق هرگز به قدر کافی از سوی دیگران برآورده نمی شود و احساس می کنید که هیچ کس واقعا به فکر شما نیست یا احساسات شما را درک نمی کند. جالب اینجاست که شما مجذوب افراد سرد و بی عاطفه می شوید و این نوع رابطه در نهایت به نارضایتی منجر می شود. احساس می کنید فریب خورده اید و پشت سر هم خشمگین می شوید و احساس تنهایی می کنید. خشم شما آدم ها را باز هم از شما دورتر می کند و محرومیت عاطفی شما را تداوم می بخشد.
از کجا آمده است؟
تله محرومیت عاطفی، همانطور که از اسمش پیداشت ، در خانواده هایی به وجود می اید که والدین در آن به اندازه کافی نیازهای عاطفی کودکان را برآورده نکرده اند.


تله 4. آسیب پذیری
تله آسیب پذیری یعنی اینکه شما همیشه با این ترس زندگی می کنید که فاجعه ای در راه باشد، در زندگی احساس امنیت نمی کنید، ترس های شما مفرط و غیر واقع بینانه هستند، ولی با این حال اجازه می دهید که این ترس ها زندگی شما را کنترل کنند و تمام انرژی خود را صرف این می کنید که اطمینان خاطر پیدا کنید که زندگی امن و امان است. ممکن است ترس هاس شما حول محور بیماری مثلا حول محور ابتلا به ایدز، یا دیوانه شدن بچرخد. ممکن است محور آسیب پذیری شما مسائل مالی باشد، مثلا ورشکستگی و بی خانمان و آواره خیابان ها شدن. آسیب پذیری شما ممکن است حول محور موقعیت های ترسناک دیگر نظیر ترس از پرواز ، خفه شدن یا زمین لرزه بچرخد.
از کجا آمده است؟
کسانی که در تله آسیب پذیری اسیرند، در دوران کودکی شان این احساس را در انها ایجاد کرده اند که دنیا جای خطرناکی است. احتمالا والدین بیش از حد از آنها حمایت می کردند و درباره امنیت شان بیش از حد نگران بودند.


تله 5. وابستگی
اگر در تله وابستگی اسیر باشید، احساس می کنید که نمی توانید بدون دریافت کمک اساسی از دیگران، از عهده مسائل زندگی خود به خوبی برآیید، به دیگران وابسته اید، همیشه باید مورد حمایت قرار بگیرید و به دیگران به عنوان تکیه گاه نیاز دارید، همیشه به دنبال افراد قوی می گردید که به آنها وابسته شوید و اجازه بدهید که زندگی شما را اداره کنند، در کار و حرفه خود مستقلا عمل نمی کنید و لازم به گفتن نیست که این موضوع موجب عقب نگه داشتن شما می شود.
از کجا آمده است؟
کسانی که تله زندگی وابستگی دارند، زمان بچگی هر وقت سعی می کردند استقلال شان را ثابت کنند، اطرافیان و به خصوص والدین ، در آنها احساس بی کفایتی ایجاد می کردند.

 

تله 6. حذف اجتماعی
تله کناره گیری و انزوای اجتماعی به ارتباطات شما با دوستان و اطرافیان مربوط می شود . آنها که در این تله گیر کرده اند، نوعی حس متفاوت بودن و جدا بودن از دنیای اطراف را دارند. همیشه نمی توان اسارت در تله طرد اجتماعی را آشکارا و واضح مشاهده کرد. بیشتر افرادی که در این تله به دام افتاده اند، در موقعیت های خصوصی و صمیمی کاملا راحت هستند و از مهارت های اجتماعی کافی برخور دارند. تله زندگی آنها در روابط دو نفره و صمیمی خود را ظاهر نمی کند. گاهی حیرت زده می شویم که چطور این افراد در مهمانی ها، کلاس، جلسات یا محل کار مضطرب و کناره گیر می شوند. یک نوع بی قراری و جست و جو به دنبال جایی برای تعلق یافتن در آنها وجود دارد.
از کجا آمده است؟
اگر در این تله اسیرید، در کودکی احساس می کردید هم سالانتان از شما فاصله می گیرند یا شما را کنار می گذارند. به یک گروه دوستی تعلق نداشتید. شاید ویژگی های غیرمتعارفی داشتید که به نحوی شما را از دیگران متمایز می کرد. در بزرگسالی این تله را از طریق اجتناب و فاصله گرفتن از دیگران همچنان حفظ کرده اید. شاید شما احساس می کردید در جمع دیگر کودکان پذیرفته نمی شوید چون چیزی در شما هست که کودکان دیگر را دور می کند. بنابراین احساس می کردید از نظر اجتماعی محبوب و دوست داشتنی نیستید. به عنان یک بزرگسال احتمالا تصور می کنید که زشت هستید ، جذابیت جنسی ندارید، سطح و موقعیت شما پایین است ، مهارت های برقراری ارتباط کلامی تان ضعیف است، خسته کننده اید یا عیب و کاستی دیگری دارید. سناریوی طرد شدن در دوران کودکی را مجددا بازی می کنید . در موقعیت های اجتماعی احساس حقارت کرده و به همبن سبک هم رفتار می کنید.


تله 7. نقص
وقتی که تله نقص دارید، شما احساس می کنید از درون معیوب و ناقص اید. طبق باور شما، اصولا از نظر هر کسی که به شما تا حدی نزدیک می شود که شما را واقعا بشناسد، غیر مطلوب و غیر دوست داشتنی هستید. به نظر شما، نقص داشتن و عیب تان بالاخره آشکار و ظاهر خواهد شد. از عشق می ترسید. برایتان مشکل است که باور کنید افراد نزدیک به شما برایتان ارزش قائل هستند و بنابراین همواره انتظار طردشدن را دارید.
از کجا آمده است؟
به عنوان یک کودک در خانواده تان احساس محترم بودن به خاطر آنچه بوده اید را تجربه نمی کردید. در عوض، به خاطر کاستی هایتان مورد انتقاد قرار می گرفتید، خودتان را سرزنش و احساس می کردید ارزش دوست داشته شدن را ندارید.


تله 8. شکست
تله شکست یعنی باور به اینکه شما بی عرضه هستید. در یک کلام اعتقاد دارید که در مقایسه با هم سالانتان شکست خورده اید.
از کجا آمده است؟
اگر شما هم تله شکست دارید، در کودکی وضع به گونه ای بود که در حوزه هایی که باید احساس موفقیت می کردید، احساس شکست می کردید. شاید دچار ناتوانی های یادگیری بودید یا شاید هرگز توانایی کافی برای تسلط یافتن بر مهارت های مهم نظیر خواندن را تجربه نکردید. همیشه سایر بچه ها بهتر از شما بودند و خنگ ، کم هوش یا تنبل نامیده می شدید.
در بزرگسالی تله زندگی تان را همچنان حفظ کرده اید و این کار را با اغراق آمیز جلوه دادن شکست هایتان و نیز با رفتار کردن به سبکی که یقینا باعث تداوم شکست هایتان شده است انجام داده اید.


تله 9. کنترل
منظور از تله کنترل، فدا کردن نیازها و خواسته های خود به خاطر خشنود کردن دیگران و برآورده ساختن نیازهای آنهاست. شما به دیگران اجازه می دهید که شما را کنترل کنند. شما این کار را برای رهایی از احساس گناه انجام می دهید. احساس گناه به خاطر اینکه مبادا اگر خودتان را ترجیح بدهید، به دیگران لطمه وارد کنید . گاهی نیز به این دلیل است که می ترسید اگر اطاعت نکنید، تنبیه شوید یا ترکتان کنند.
از کجا آمده است؟
وقتی بچه بودید، یکی از نزدیکانتان احتمالا یکی از والدین شما را تحت کنترل شدید دراورده بودند. در بزرگسالی همیشه وارد رابطه با افراد مسلط و کنترل کننده می شوید و خود را فدای آنها می کنید و یا وارد روابطی با افراد نیازمند می شوید که آن قدر آسیب دیده هستند که نمی توانند متقابلا فداکاری های شما را جبران کنند.


تله 10. استانداردهای غیرواقع بینانه
اگر در تله زندگی استانداردهای غیرواقع بینانه اسیر باشید، همیشه تقلا می کنید تا توقعات خیلی بالایی را که از خودتان دارید برآورده سازید. تاکید زیادی بر کسب موقعیت، پول، موفقیت، زیبایی، نظم یا شهرت دارید و بهای این تاکید، از دست دادن شادکامی، لذت، سلامت ، احساس موفقیت و روابط رضایت بخش است. شاید استانداردهای خود را در مورد دیگران نیز پیاده و خیلی قضاوتی با دیگران برخورد می کنید. این تله شبیه به کمال گرایی است.
از کجا آمده است؟
وقتی بچه بودید ، از شما انتظار می رفت بهترین باشید و به شما اموزش داده شده بود که به جز رتبه اول، هر چیز دیگری شکست محسوب می شود. شما یاد گرفتید که هیچ یک از کارهایی که می کردید به اندازه کافی خوب نبوده است.


تله 11. استحقاق
تله استحقاق به توانایی پذیرش محدودیت های واقعی زندگی مربوط است. افرادی که در این تله گرفتار ند، احساس می کنند خاص هستند. آنها اصرار دارند که می توانند آنچه را می خواهند بلافاصله انجام دهند، بگویند یا داشته باشند. آنها آنچه را دیگران منطقی می دانند، آنچه را عملا آشکار است، زمان یا صبری را که معمولا لازم است و بهای را که دیگران باید بپردازند (خسارتی که به دیگران وارد می شود) نادیده می گیرند.
از کجا آمده است؟
بیشتر افرادی که در این تله زندگی هستند، در کودکی لوس بار آمده اند. لازم نبوده که خویشتن داری نشان بدهند تا محدودیت هایی را که برای کودکان دیگر وجود دارد بپذیرند. به عنوان یک بزرگسال آنها هنوز هم وقتی به خواسته هایشان نمی رسند، خشمگین می شوند.


سعید بی نیاز – کارشناس روان شناسی بالینی