آرامیس مشاور




شما دیگر مجرد نیستید!

واقعیتی که در دوران نامزدی باید درک کرد.
برخی از مراجعه کنندگان با نگرانی می پرسند: آیا اضطراب من به معنای آن است که نمی توانم به اندازه کافی به نامزدم محبت و عشق بورزم؟ چطور می توانم بدانم که تصمیم درستی گرفته ام؟ آیا کسی بهتر از او برای من وجود دارد؟ آیا هیجان نداشتن من در مورد برنامه ریزی برای عروسی، به معنای آن است که من اشتباه کرده ام؟

ریشه همه این پرسش ها در پرسش مهم تری است که من بیان می کنم و امیدوارم بتوانم برای آن پاسخی بیابم: آیا ازدواج من دوام دارد؟همه ما از آمارهای تامل برانگیز طلاق اطلاع داریم. ما می دانیم ازدواج های مدرن در برابر موانعی که زوج ها باید عبور از آن را بیاموزند، آسیب پذیرند ما دوست داریم کاری انجام دهیم تا ازدواج غریب الوقوع مان را از خطر طلاق مصون بداریم. فرهنگ ما از مشاوره پیش از ازدواج برای زوج ها حمایت می کند تا آنها راه های حل تعارض را بیاموزند، اما این راه برای آماده کردن شخص برای زندگی مشترک هنوز به ثمر نرسیده است. ما تمایل داریم به جزئیات پذیرش پیشنهاد ازدواج متمرکز شویم. ما به این واقعیت توجه نمی کنیم که به طور برگشت ناپذیری، زندگی مجردی شخص بعد از ازدواج به پایان می رسد و به دلیل این واقعیت ساده، تعهد همیشگی ازدواج آغاز می شود.
یک تحقیق جدید از دانشگاه واشنگتن نشان می دهد که 20 درصد مردان و 15 درصد زنان آمریکایی در نخستین سال ازدواج شان خیانت می کنند. این آمار بدان معنا است که 25 درصد ازدواج ها در همان شروع با خیانت مواجه می شوند، بنابراین نیمی از زوج ها در نخستین سال ازدواج، پیمان شان را نقض می کنند.
این در حالی است که روان شناسان اعتقاد دارند این آمار نزدیک به 50 درصد از ازدواج ها را در بر می گیرد، زیرا این تحقیق تنها افرادی را مورد مطالعه قرار داده که به خیانت اعتراف کرده اند. اکنون سوال این است که مشاوره نامزدی در کجای این معادله قرار دارد؟ مشاوره پیش از ازدواج حوزه ای است که به افراد کمک می کند تا 9 حوزه کلیدی را که بر ازدواج شان تأثیر می گذارد مورد توجه قرار دهند. دو حوزه مهم تر برای مصون ماندن ازدواج از شکست عبارت است از تشخیص این که زندگی و هویت مجردی فرد مقابل تان به پایان رسیده است و این که تخیل های ما در مورد چگونگی دوره نامزدی، عشق و ازدواج اکنون باید با واقعیت محک بخورد.
فردی که نامزد کرده، برای بیرون آمدن از دوران مجردی نیاز دارد آشکارا این تغییر وضعیت را احساس کند، اما بسیاری دوران نامزدی را با تخیل سپری می کنند، آن چنان که نمی توانند به درستی درک کنند دوران مجردی به پایان رسیده است به عبارت دیگر، افراد بیشتر به جزئیات مراسم عروسی فکر می کنند اما به همان میزان از هضم این واقعیت سخت که میزان مجردی به پایان رسیده اجتناب می کنند علاوه بر این، فردی که ذهنش با برنامه ریزی مشغول شده است، دچار پدیده ای با عنوان «برایدزیلا» می شود که به معنای ندیدن هر چیزی غیر از جزئیات است. این پدیده عموماً به قطع رابطه با دوستان قبل از ازدواج منجر می شود.
البته مردان معمولاً خیلی درگیر فرایند نامزدی نمی شوند. آنها شجاعت به خرج داده و به خواستگاری رفته اند، اما معمولاً بعد از این کار بزرگ خود را عقب می کشند و به دیگران اجازه می دهند تا برای ازدواج شان برنامه ریزی می کنند این کنار کشیدن اغلب با انکار واقعیت و آنچه در پیش است، همراه می شود و البته انکار این واقعیت که روزهای مجردی به سرعت به پایان می رسد. ترس از چگونگی داشتن رابطه صمیمی یا همسر آینده اندوه از پایان یافتن هویت مجردی، نگرانی از جدایی همیشگی از خانه پدری و ترس های درهم و برهم و معلق شان سرکوب می شود.
نتیجه این انکار گسترده برای مرد و زن این است که با واقعیت ازدواج – به معنای اهمیت تعهد و از دست دادن همیشگی هویت مجردی- روبه رو نمی شوند تا زمانی که مراسم عروسی پایان یابد و آنها وارد زندگی روزانه شوند. اینجاست که واقعیت «وای خدای من، من ازدواج کرده ام» هم چون آواری بر سرشان می ریزد، درد و اضطراب از راه می رسد و به دنبال آسان ترین راه برای باز گشت می گردند که متأسفانه در این وضعیت برخی به خیانت دست می زنند. حوزه دوم، شناخت و پردازش نیازهای زندگی مشترک است که موجب می شود تخیلات عاشقانه ای که برخی افراد در سر دارند درهم بشکند. اغلب اوقات، افراد تا دوران نامزدی نمی دانند چنین تخیلاتی در سر دارند و در این هنگام خود را افسرده یا مضطرب می یابند. قطب مخالف سر خوشی یک سویه ای که آنها دارند، این باور است که آنها باید احساسات شدید و عمیقی داشته باشند. فکر مضطرب کننده زمانی آغاز می شود که فرد می گوید: «اگر شما واقعاً نامزدتان را دوست داشته باشید باید از لحظه ای که نامزد شده اید تا زمان ماه عسل در آسمان ها سیر کنید و از خوشی بال در آورید» بنابراین موجی از افکار اضطراب آور سرازیر می شود که معمولاً در آنها واژه «کافی» وجود دارد.
برای مثال؛ آیا من به اندازه کافی او را دوست دارم؟ آیا من به اندازه کافی برای او جذاب هستم؟ آیا ما به اندازه کافی به همدیگر علاقه مند هستیم؟ همه ما سهمی از تخیل های عاشقانه داریم، اما تنها زمانی از آنها آگاه می شویم که با شخصی دیگری ملاقات کنیم و کشش به سمت او ما را به گونه ای به وجد آورد که تخیل یک نامزدی که به ازدواج منجر می شود، به واقعیت تبدیل شود هنگامی که مراجعان من آگاه شوند که این یک خیال است و واقعیت ندارد، میتوانند به صورت موفقیت آمیزی آن را درباره نامزدی و ازدواج تغییر دهند. اگر این کار انجام نشود، یکی از دو طرف یا هر دو طرف باور اشتباه شان در مورد عشق را به درون زندگی مشترک شان می برند و موجب شکست در زندگی زناشویی می شوند. هنگامی که یک دختر با پسر در دوران نامزدی شان با اضطراب برای مشاوره مراجعه می کنند، تلاش می شود به آنها این واقعیت را بفهمانیم که آنها افراد خوش اقبالی هستند؛ به این علت که اضطراب آن چنان بالا است که آنها به دنبال کمک می گردند و وقتی برای مشاوره نزد روان شناس می روند، برای ازدواج آماده تر از افرادی می شوند که در دوران نامزدی پرداختن به دنیای درونی یکدیگر، به فکر چگونگی برگزاری مراسم ازدواج شان هستند. هیچ چیز مهم تر از آمادگی هیجانی برای ازدواج در دوران نامزدی نیست. زیرا شما با چشمانی کاملاً باز وارد زندگی مشترک می شوید.

دکتر شرلی پاتول/ روان شناس و مشاور ازدواج
گرد آوری : مرکز مشاوره روان شناسی آرامیس