آرامیس مشاور




همدلی ،حامی و سنگ صبور

همین که ادعا کنید رفیق شفیق کسی هستید. اصلاً کافی نیست، برای یک گپ دوستانه چندین و چند مهارت وجود دارد که باعث می شود دو طرف حس مثبتی به آن داشته باشند. روان شناس ها این نوع مهارت ها را مهارت ارتباطی می گویند. سه مهارت اصلی که به درد دوست شدن و دوست ماندن میخورد و برای ادامه یک دوستی واجب است، عبارتند از:

 مهارت اول: همدلی
همدلی یعنی توانایی دیدن دنیا از نگاه دیگران. چیزی که دوستان صمیمی مخصوصا وقتی که میخواهند با شما درد دل کنند، به شدت به آن محتاجند اما چه طور میشود یک دوست همدل خوب شد؟
1-حس های خودتان را بشناسید
واقعأ تا نتوانید بفهمید که این حس مبهمی که ریخته توی وجودتان و دارد اذیتتان می کند ،اسمش دلشوره است ،یا غمگینی ،چطور می توانید بفهمید وقتی طرفش می گوید که دلشوره دارد چه حالی دارد؟ واژه ها همین جور الکی که به وجود نیامده اند ،یکی از کار کرد های زمان به وجود آوردن یک سیستم قرار دادی برای همدلی است تا حالا رفته اید دکتر و از شما پرسیده که دل پیچه هم دارید و شما نفهمید دقیقاً منظورش چیست؟
2- توجه کنید تا موقعی که شما یک جوی به وجود نیاورید که طرف تان احساس کند همه چیز برای حرف زدن است، تا وقتی که شما همزمان دارید اس ام اس هایتان را می دهید تا زمانی که می خواهید با دوتا گوش به دو هزار منبع صوتی توجه کنید طرف حرف دلش را برای شما نمی زند که شما بخواهید با آن همدلی کنید
3-طرف مقابل را بی قید و شرط بپذیرید .
اگر همان اول شروع کنید که«آره! تو همیشه با رفتارت مشکل ساز میشوی» و «دوباره چه دست گلی به آب دادی؟» که طرف حرف دلش را به شما نمی زند شما از همان اول دارید در مورد او قضاوت می کنید دارید می گو یید که او مقصر بوده است دارید سهم تقصیر را 100به صفر می اندازید گردن او بعد توقع دارید که او حس کند که شما همدل او هستید؟
4- فیدبک بدهید
حالا چه غلط چه درست بر داشت خودشان را از حرف های طرفشان بگویید اگر درست بود که او تشویق می شود که احساس هایش را بیشتر بروز دهد،اگر هم که نه حداقل شما از این جهل مر کب بیرون می آیید. فقط همان اول کار فیدبک کلامی ندهید. بی گدار به آب نزنید سئوال کنید و تا حدی از حرفتان مطمئن شوید تا فیدبکتان بگیرد.
5-به زبان بدن طرفتان توجه کنید .
بعضی وقت ها رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون. سر درونی که هنوز به کلام نیامده وقتی که آدم در مورد بدبختی هایش می گوید و می خندد، این خنده خیلی معنا دار است. اینجا همدلی دقیقاً یعنی اینکه او باید احساساتش را نپذیرد و پنهان نکند. شما که آدم همدلی هستید می دانید که آن مصیبت ها خنده دار نیست، طرف مقابلتان هم می داند، اما بروز نمی دهد وقتی شما بگویید این بدبختی ها که خنده ندارد و ناراحتی خودتان را از مصیبت های طرف نشان دهید، او همدلی شما را کاملاً درک می کند
6- فکر کنید که اگر خودتان بودید، الان چه توقعی داشتید
این کار یکی از بهترین راهای درک توقعی است که طرفتان از شما به عنوان یک همدل دارد فقط حواستان به این باشد که دقیقاً منظور طرفتان از حرف زدن چیست. بعضی وقت ها طرفتان فقط می خواهد حرف بزند که خالی شود بعضی وقت ها راهنمایی می خواهد. بعضی وقت ها مستقیماً از خودتان کمک می خواهد و فرق دوتای اول را حتماً باید بدانید چه عیبی دارد که بپرسید: بپرسید «فقط خالی شوی یا نظر من را هم می خواهی؟» این جور تکلیف هر دوتان معلوم تر است.


مهارت دوم : گوش دادن
دوست شده اید که سنگ صبور باشید دیگر اما اگر نتوانید خوب گوش بدهید،چطور می توانید سنگ صبور خوبی باشید . این توصیه ها به درد آنها می خورد که می شنوند، اما گوش نمی دهند
1-اگر حسش را ندارید گوش ندهید
خب. بنده خدا چرا تعارف می کنی! وقتی ذهن خودت بی نهایت در گیر مسئله ای شخصی است چرا وقتی دوستت زنگ می زند و می خواهد درددل های بدون فوریتاش را بگوید قبول می کنی؟ اگر فوریتی برای شنیدن این حرف ها وجود ندارد، خیلی ساده است که گوش دادن خوب به آنها را به چند ساعت بعد با یک روز بعد منتقل کنید
2-در مورد گفته های طرف مقابلتان حرف بزنید نه خودتان !
حتماً شما هم تجربه داشته اید که با کسی حرفی می زند، تجربه های مشابه او با فرق های خودمان با او به ذهنمان می آید. این تا حدی طبیعی است بالاخره آدم است و خود خواهی هایش ! اما مهم این است که آن فکرها را به زبان نیاوریم ،وقتی هدف گوش دادن به طرف است باید کاری کنیم که او به حرف هایش ادامه دهد نه اینکه با گفتن تجربه های مشابه مان جریان حرف ها یش را قطع کنیم
3- با کلامتان به طرف بفهمانید دارید توجه می کنید
هر از چند حمله یک جوری به طرفتان بفهمانید که دارید به حرف هایش گوش می دهید. برای مثال، می توانید نظر خودتان را در مورد تأثیری که این گفته ها می تواند بر هیجان طرف داشته باشد، بگویید، مثلاً «این اتفاق هایی که می گویی باید غمگین ات کرده باشد.» یا اینکه «خیلی سخته نه؟» یا اینکه چندتا موضوع که گفته شد خلاصه ای از حرف های طرف را به خودش بر گردانید مثلاً بگویید «خب! این جور که من فهمیدم، تو این مشکل را داری» سئوال کردن برای اینکه طرف حرف هایش را دقیق تر یا با تفصیل بیشتری بگویید هم حکایت از گوش دادن ما دارد غیراز اینها کلیشه های «خب!خب!» و «بعد چی شد؟» هم هستند که خودتان می دانید که تکرار بیش از حدشان چقدر درد آور است. یادتان باشد، گفتن یک «خب » همراه با یک خنده کوچولو در مواقع شنیدن یک مطلب بامزه به هزار «بعدچی شد؟» بدون احساس می ارزد
4- با بدنتان به طرف بفهمانید دارید به حرف هایش گوش می دهید.
این یکی را دیگر همه بلدند. سری که هر از چند گاه به طرف پایین حرکت می کند ،بدنی که به جلو مایل شده است به خاطر نزدیکتر شدن گوش به دهان گوینده، نشان از بیشتر گوش دادن است و چشمی که فعالانه به چشم گوینده خیره شده است همه نشانه های بدنی توجه است
5- با گفت و گو های درونی. ذهنتان را مدیریت کنید
خودتان بهتر می دانید که وسط حرف های دیگران ما با خودمان حرف می زنیم. مونولوگ های درونی مثل اینکه منظورش چیست؟»«الان می خواهد چه حرف هایی بزند؟» می توانید با این مونولوگ ها فرایند حرف های طرف مقابلتان را بهتر تحلیل کنید فقط یادتان باشد که سرعت زیادتر تفکر نسبت به تکلم است که چنین اجازه ای به شما می دهد یک دفعه این قدر غرق حرف های ذهن خودتان نشوید که از ادامه حرف های طرف مقابلتان عقب بمانید!
مهارت سوم : حمایت کردن
شوخی که نداریم . وقتی با یکی پیمان دوستی بستید،دیگر جزو دایره حمایت اجتماعی هستید. یادتان باشد که شما و خانواده دوست تان بزرگ ترین حامی اجتماعی او هستید، بنابراین باید بلد باشید از او حمایت کنید
1-وابسته اش نکنید!
فرقی نمی کند چه حمایت عاطفی ،چه حمایت مالی ،چه حتی حمایت فکری اگر زیاده از حد بشود،باعث می شود که حمایت شونده ،استقلال مالی ،عاطفی و فکری خودش را به تدریج از دست بدهد و بشود انگل شما یادتان باشد در هیچ حمایتی زیاده روی نکنید و همیشه جانب تعادل را نگه دارید .
2-لوسش نکنید
جوری حمایت تان را بذل و بخشش نکنید که طرف مقابلتان فکر کند که وظیفه شماست از او حمایت کنید برای حمایت تان برنامه مشخص داشته باشید؛ جوری که طرف دستش بیاید که شما دارید از وقت و پول محدودتان می زنید تا به او کمک کنید. البته اصلاً این به معنای منت، گذاشتن نیست. همین که شما بگویید فلان قدر یا فلان زمان می توانید به او کمک کنید، هر کس باشد دستش می آید که منابع شما هم محدود است
3-جارنزنید !
آبروی حمایت شونده را نبرید. مطمئن باشد که خودتان هم از اینکه به کسی پول قرض داده اید یا درد دلش را شنیده اید، لذت برده اید دیگر لازم نیست همه جا توی بوق و کرنا کنید که من از فلانی حمایت کردم.
4-حمایت بیخود نکنید!
واقعاً اگر چیزی در مورد سیستم بومی پذیری دانشگاه نمی دانید. از یک رتبه دو رقمی شهرستانی حمایت فکری نکنید اگر در مورد افسردگی زمستانی چیزی نمی دانید. به آدمی که در روزهای ابری حالش گرفته تر است. گزاره های فلسفی تحویل ندهید و وقتی که از نوع درد جسمی طرف اطلاع ندارید. او را به مراسم مسکن خوری دعوت نکنید این جور موقع ها بهترین حمایت این است که طرفتان را به یک متخصص حواله دهید . همین!


سعیدبی نیاز /کار شناس ارشد روان شناسی بالینی