آرامیس مشاور




چرا بعضی افراد، قربانی روابط عاطفی یک طرفه می شوند؟!

نگرش، احساسات، رفتار و تجارب زندگی بسیاری افراد به ویژه زنان در شیوه ی مهرورزی به گونه ای است که اغلب عشقی همراه با رنج و شکنجه را به جان می خرد و در یک رابطه ی عاطفی یک طرفه تا پای جان ایثار می کنند، بی آن که از آن ها قدردانی شود. آن ها همان کسانی هستند که در هر نوع رابطه ی عاطفی همواره قربانی به شمار می آیند و مورد سوء استفاده قرار می گیرند؛ اما هیچ فردی بی علت و به طور اتفاقی گرفتار محبت بی تناسب و یک طرفه نمی شود. در واقع تمامی افرادی که درگیر چنین روابطی می شوند، یکی از پانزده ویژگی بارز و برجسته ی زیر را دارند که زمینه ساز ایجاد رابطه ی ناسالم است:

1. زنانی که گرفتار روابط عاطفی یک طرفه می شوند، اغلب به خانواده های ناسالمی تعقل دارند که نیاز های احساسی و عاطفی آن ها را برآورده نکرده اند. در این خانواده ها نه تنها نیاز به عشق و محبت برطرف نمی شود، بلکه حتی نادیده گرفته یا انکار می شود ( مثال: مامان چرا از دست من عصبانی هستی؟! ... جواب: نه، عصبانی نیستم ... ).
چنین خانواده هایی اقسام گوناگونی دارند؛ اما تمامی آن ها روی کودکان خود تأثیری سوء گذاشته و افرادی را تحویل جامعه می دهند ( اعم از پسر یا دختر ) که اغلب در زمینه ی برقراری روابط احساسی – عاطفی با دیگران دچار مشکلات فراوانی هستند.
2. این زنان، اغلب وقتی به اندازه ی کافی مورد مهرورزی و توجه واقع نمی شوند. نیاز های خود را با محبت بیش از اندازه به دیگران جبران می کنند.
3. آن ها از آنجا که هرگز والدینی مهربان نداشته اند؛ لذا محبت دیدن را لازمه ی محبت کردن ندانسته و برای ادامه ی رابطه ی عاطفی خود، توجه، عشق و تصدیق را مهم و حیاتی می دانند.
4. این افراد به دلیل ترس از تنهایی به هر کاری روی می آورند تا رابطه شان متلاشی نشود، زیرا در مرحله ای از زندگی شان از لحاظ عاطفی طرد و به حال خود رها شده اند. به همین دلیل از تکرار این تجربه وحشت دارند و برای پیشگیری از آن به هر ذلتی تن می دهند.
5. چنین کسانی بی آن که چشم داشت عاطفی داشته باشند، ایثار می کنند، و همواره معتقدند هرچه برای فرد مورد نظر تلاش کنند، وقت بگذارند یا خرج کنند، باز هم کم است و این فرایند را در حالی ادامه می دهند که بابت آنچه تاکنون انجام داده اند، هیچ مزد عاطفی درخوری را دریافت نکرده اند.
6. آن ها از آنجا که همواره در کمبود محبت به سر برده اند، هیچ توقعی از طرف مقابل ندارند و بری ایده آل کردن یک رابطه، سهم و نقش طرف مقابل را هم خود به عهده می گیرند. در نتیجه همواره تلاش خود را دو چندان کرده و در انتظار معجزه ی عملکرد یک طرفه ی خود می مانند.
7. این گروه مسئوولیت هر آنچه را که در مسیر یک رابطه ی عاطفی اتفاق بیفتد، خود به گردن می گیرند و همواره در احساس گناه و سرزنش به سر می برند. علاوه بر این در هر حادثه ی عاطفی چنان عمل می کنند که طرف مقابل خواه مقصر باشد یا بی گناه، بار همه ی گرفتاری ها را بر آنان محول می کند و از پذیرش هر نقش یا مسئوولیتی سرباز می زند.
8. بیشتر افرادی که گرفتار رابطه ی عاطفی یک طرفه می شوند، عزت نفس اندکی دارند و در اعماق وجودشان خود را لایق و شایسته ی احترام، عشق و سعادتمندی نمی دانند و معتقدند شایسته ی مهر و توجه دیگران نبوده و برای آن که مورد محبت واقع شوند، باید حتما" کار بزرگی در حق دیگران انجام دهند. آن ها همان کسانی هستند که خود را خوب و مقبول نمی دانند.
9. افرادی که گرفتار محبت بی تناسب اند، علاقه ی عجیبی به کنترل طرف مقابل دارند و به این دلیل که در کودکی از احساس امنیت کافی برخوردار نبوده اند، می خواهند در روابط خود، بر دیگران مسلط باشند تا بتوانند احساس امنیت خاطر کنند.
10. چنین زنانی اغلب به جای واقع بینی و نگرش منطقی به زوایای یک رابطه، در وهم و خیال سیر می کنند و به جای توجه به واقعیت ها، به شرایطی که می توانست وجود داشته باشد، دل خوش می کنند و به امید تغییر طرف مقابل همچنان به او محبت کرده و به جای پذیرش کنونی وی، به دنبال تبدیل او به مرد رؤیاهای خود هستند. آن ها روز ها و ماه های بسیاری را در این امید سپری می کنند تا عاقبت مرد بی عاطفه و بی احساسشان، به همان مرد رمانتیک و با احساسی بدل شود که همیشه آرزویش را در خیال پرورانده اند.
11. این افراد اصولا" به عشق ورزی معتادند و در غیر این صورت احساس رنج، پوچی، هراس و خشم می کنند. آنچه برایش بیشترین اهمیت را دارد، آن است که کسی را بیابند که تا حد ایثار و از خود گذشتگی به او عشق بورزند. از این رو طرف مقابل برایشان اهمیت چندانی ندارد، بلکه تنها مهرورزی بی حد و اندازه است که سبب ایجاد احساس هدفمندی و خرسندی در آن ها می شود.
12. آن ها به شدت مستعد مصرف مواد زیان آور از جمله سیگار، مواد مخدر، مشروبات الکلی و مواد قندی هستند.
13. ویژگی تمام کسانی که گرفتار روابط یک طرفه یا محبت بی تناسب می شوند، در این است که به آسانی خود و نیاز هایشان را از یاد می برند. در حقیقت این گروه به همان اندازه ای که به طرف مقابل و نیاز هایش اهمیت می دهند، نسبت به خود و نیاز هایشان بی تفاوت و با احساساتشان بیگانه می شوند.
14. این دسته هرگز به افرادمهربان، بامحبت، قابل اعتماد و باثبات جذب نمی شوند، چرا که اگر کسی به آن ها محبت کند و برایشان ارزش و احترام قایل شود، معامله ی ذهنی آن ها را به هم ریخته و با مسأله ی جدیدی رو به رویشان می کند.
در پایان می توان گفت شاید این افراد به آنچه بیش از هر عامل دیگری برای بهبود رابطه ی خود نیازمندند، برخورداری از نوعی « خود خواهی سالم » است که به آن ها یاد آوری کند در هر رابطه ی عاطفی هر چند قوی و عاشقانه، نیازهای هر دو طرف در اولویت است و گذشته از آن که هر کسی چقدر به طرف مقابل علاقه مند است، در قبال سلامت، خواسته ها و نیاز های عاطفی و احساسی، تفریح، کار، برنامه و فعالیت های خود مسئوول بوده و در هر شرایطی وظیفه دارد خواسته های خود را نیز در نظر گیرد و برای رفع آن ها اقدام کند.


مهرنوش صفایی
گردآوری: مرکز مشاوره روان شناسی آرامیس