آرامیس مشاور




شیوه برخورد با افراد طلاق گرفته

رایج ترین رفتارهای نادرستی که در برخورد با فرد طلاق گرفته باید از آن ها اجتناب شود چیست؟ در مواجهه با چنین فردی چگونه باید رفتار کرد؟
احساس سردگمی می کند. در همین مدت کوتاهی که از جدایی اش می گذرد، این قدر حرف ها و تفاسیر متفاوت شنیده است که کم کم دارد به خودش شک می کند. این روزها می داند هر کسی راکه ببیند (از دوست و آشنا گرفته تا دوست نه چندان صمیمی ای که به طور اتفاقی از قضیه جدایی اش با خبر شده)، علی رغم اینکه ممکن است هیچ اطلاعی در مورد زندگی زناشویی او نداشته باشد، حداقل به مدت یک ربع، زندگی مشترک او، دلایل جدایی و خصوصیات شخصیتی او را که در این واقعه دخیل بوده اند، تجربه و تحلیل خواهد کرد. روزهای اول، سازگار شدن با شرایط جدید ان قدر وقتش را پر کرده بود که به این مسائل توجه نمی کرد؛ اما حالا هر بار که فرد جدیدی در این مورد با اوحرف می زند، دچار نگرانی و تردید می شود.

جالب اینجاست که نظرات افراد مختلف در مورد این ماجرا کاملاً از هم متفاوت است. احتمالاً شما هم تا به حال با فردی که به تازگی از همسرش جدا شده برخورد داشته اید و اگر این شخص از نزدیکان شما بوده باشد، برای همدلی و همدردی با او و همچنین نشان دادن موقعیت جدید زندگی اش ، راهکارهایی پیشنهاد کرده اید. با توجه پیامدهای روانی و فردی اجتماعی طلاق، هر یک از شیوه های رفتاری نادرست ممکن است موجب آسیب های فردی و اجتماعی مهمی شود. بنابراین، بجاست با شیوه های درست و نادرست برخورد با این افراد آشنا شویم تابتوانیم به آن ها و در نتیجه به کل جامعه کمک کنیم.
نبایدها
رایج ترین رفتارهای تادرستی که در برخورد با فرد طلاق گرفته باید از آن ها اجتناب شود بدین شرحند:
1- سرزنش کردن
سرزنش کردن فرد، به ویژه در روزهای اولیه پس از جدایی ، نه تنها هیچ پیامد مثبتی ندارد، بلکه موجب پایین آمدن اعتماد به نفس او و افزایش غم و ناراحتی اش می شود. ممکن است این رفتارتان احساس گناه را در او به وجود آورد و باعث شود از طریق راهکارهای منفی مانند انجام اعمال وسواسی ، استفاده نادرست از داروها و .. این احساس را کاهش دهد.
2- بزرگ کردن بیش از حد قبح جدایی
درست است که جدایی کار پسندیده ای نیست و دارای عواقب منفی متعددی است؛ اما متاسفانه گاهی اوقات مشکلات زناشویی به قدری شدید و اجتناب ناپذیر هستند که ادامه زندگی فقط موجب به خطر افتادن سلامت روان زوجین و فرزندان آن ها می شود. در چنین موقعی بهتر است به جای تاکید بر عواقب منفی جدایی و ناپسند بودن آن در جامعه، به تاثیرات مثبت این جدایی فکر کنیم.
3- قضاوت کردن
بسیاری از مردم، علی رغم این که از مشکلات فرد طلاق گرفته اطلاع چندانی ندارند، به محض شنیدن این خبر، در مورد زن و شوهر قضاوت می کنند و سعی در پیدا کردن مقصر دارند. هیچ کس بهتر ار خود زن و شوهر از روند زندگی و دلایل جدایی شان اطلاع ندارد. پس بهتر است سعی نکنید در این مورد به انها کمک کنید.
4- طرفداری بی دلیل
گاهی اوقات فرد طلاق گرفته آن قدر برای ما عزیز است که می خواهیم، به هر قیمتی که شده، نگرانی و ناراحتی او را کاهش دهیم و چه بسا برای نیل به این مقصود از روش های نادرستی استفاده کنیم. چنین فردی به دوست صمیمی اش می گوید می داند که در این ماجرا تقصیری نداشته و همه اشتباهات از جانب همسرش بوده است؛ و رفتارهای غلط دوستش علی رغم آن که در دلش به اشتباه بودن آن ها اذعان دارد تایید می کند. یا پدر و مادری سعی می کنند همه خواسته های مالی و عاطفی فرزندشان را که به تازگی جدا شده است برآورده سازند تا از بار غم و اندوهش کم کنند. همه آن ها با رفتار غلطشان به جای کمک به این فرد، باعث می شوند تا او هر روز بیشتر و بیشتر از واقعیت فاصله بگیرد.
5- نقش مشاور را بازی نکنید.
درست است که شاید مشاور آن قدر که شما فرزند یا دوست صمیمی تان را می شناسید از وی شناخت نداشته باشد؛ اما در صورت به دست آوردن اطلاعات درست می تواند خیلی بیشتر از شما به فرد آسیب دیده کمک کند. فراهم کردن حمایت اجتماعی و تنها نگذاشتن عزیزتان از وظایف شماست ؛ اما بهتر است کمک های تخصصی تر را به یک روان شناس یا مشاور با تجربه بسپارید. راهنمایی غلط شما ممکن است نتایج جبران ناپذیری به بار آورد.

پس چه باید کنیم؟
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا شیوه هایی که در بالا به آن ها اشاره شد و راهکارهای مشابه، پیامدهای منفی به بار می آورند و نه نتایج مثبت؟
روان شناسی به نام ویلیام گلاسر (William Glasser) در نظریه خود به نام نظریه انتخاب ، این مطلب را به خوبی توضیح داده است. وی روش هایی که روان شناسی تا کنون برای از بین بردن مشکلات روانی و ارتباطی از ان ها سود جسته اند «روان شناسی بیرونی» نام نهاده است. فرض عملی ساده روان شناسی کنترل بیرونی که اکثر ما از آن استفاده می کنیم این است که: «کسانی را که اشتباه می کنند تنبیه کنید تا آن کاری را انجام دهند که به نظر ما درست است؛ بعد به آن ها پاداش دهید تا آنچه را که خودمان می خواهیم، انجام دهند.» این فرض والدین یا کسانی است که به سرزنش و توبیخ فرد طلاق گرفته می پردازند؛ اما واقعیت این است که تنها از طریق تنبیه و تشویق نمی توانیم رفتار کسی را کنترل کنیم. تنها کسی که ما قادر به کنترل رفتارش هستیم خودمان هستیم و لاغیر.
اصل مهم دیگر در نظریه انتخاب، تاکید بر مسئولیت فردی است. براساس این نظریه، اتفاقاتی که در زندگی ما رخ می دهند نتیجه انتخاب های درست و نادرست ما هستند و هر کس مسئول انتخاب هایی است که می کند. انداختن مسئولیت از فرد مورد نظر فقط موجب فاصله گرفتن وی از واقعیت و آگاه نشدن او ار نقاط ضعف و اشتباهاتش در آن رابطه می شود. بنابراین ، بهترین شیوه برخورد با فرد طلاق گرفته این است که او را با واقعیت آشنا کنیم و با انتخاب هایش و نتایج آن ها مواجه سازیم. در این صورت او با واقع بینی ، رابطه و انتخاب های پیشینش را بررسی می کند و با تحلیل رفتار های مثبت و منفی اش، می تواند در آینده دست به انتخاب های درستی بزند و زندگی شادتر و موفقیت امیز تری داشته باشد.

چکیده مطلب
ماسفانه بسیاری از روش هایی که ما امروزه در برخورد با افراد طلاق گرفته به کار می بریم، بجای اثرات مثبت دارای تبعات منفی هستند. از رایج ترین این رفتار می توان به: سزنش کردن ،بزرگ کردن بیش از حد قبح جدایی، قضاوت کردن ، طرفداری بی دلیل و بازی کردن نقش مشاور اشاره کرد.
بهترین شیوه رفتار با افراد طلاق گرفته موجه ساختن آنها با واقعیت و تشویق آنها به پذیرفتن مسئولیت انتخاب هایشان است.


زهره قربانی، دانشجوی دوره دکتری