12/01 1392

رابطه خانواده ها بعد از طلاق فرزندان با آنها

نیاز به اعتمادی دوباره
درباره این موضوع که «رابطه خانواده با فرزندان طلاق گرفته چگونه باید باشد» می توان به دو دسته رفتار با فرزندان دختر و تاثیرات ان و رفتار با فرزندان پسر و تاثیرات آن تقسیم بندی کرد.
در مورد رفتار با فرزندان پسر، پس از طلاق تمایل شدید والدین به ازدواج مجدد بیشتر است و حتی پس از مدت زمان کوتاهی از جدایی، این درخواست از سوی والدین مطرح می شود؛ در حالی که براساس تجربه و مطالب گفته شده در متون علمی، افراد پس از جدایی باید حداقل تا دو سال دست به ازدواج مجدد نزنند؛ چرا که پس از جدایی از همسرشان دچار خلاء عاطفی شده و سعی می کنند برای خودشان جایگزین پیدا کنند. به همین دلیل سریع عاشق شده و دچار معضلی تازه می شوند.

این مشکل می شود که انتخاب آنها براساس عقل و منطق نباشد و کاملا احساسی با قضیه برخورد شود و شکست دوم را رقم زده و ضربه به مراتب بدتری از شکست اول و ازدواج اول بر فرد وارد کند.
این گونه ازدواج های هیجانی ، نتیجه فشار های زیاد خانواده بر فرد و دخالت های یاد و نادرست آنها بر زندگی شخصی و انتخاب های اوست. آنها به فرد این موضوع را می قبولانند که دلیل شکست در زندگی گذشته تو نبود نظارت ما برآن بوده است و در ازدواج دوم ما باید نظارت داشته باشیم تا بتوانی انتخاب درستی داشته باشی. این یعنی محدود کردن استقلال فرد برای ازدواج دوم.
در فرزندان دختر، موضوع فشار آوردن برای ازدواج دوم کمتر است ما به جای آن کنترل و فشار قرار خواهد داشت. به او دیگر اجازه هر گونه رفتار و رفت و آمدی داده نمی شود. بعد از مدتی خانواده دختر به خود این اجازه را می دهد تا در تمام موارد شخصی فرد دخالت کند و حتی دیده می شود بعد از این مدت خواهر و برادرهای فرد نیز در امور شخصی وی دخالت می کنند و استقلال رابه معنای واقعی از وی می گیرند.
افراط و تفریط
رو به خانواده ها در ایران پس از طلاق به صورت افراط و تفریط است؛ به این گونه که یا به شدت فرد مورد کنترل و نظارت است حتی در مواردی مانند دوست یابی، ارتباط برقرار کردن با افراد و یا رها کردن وی برای انجام هر کاری و احیانا اسیر شدن در یک عشق هیجانی. در واقع در برخی خانواده های ایرانی هیچ گونه تعادلی در برخورد با فرزندان طلاق گرفته و جدا شده وجود ندارد.
گاهی دیده می شود که خانواده دختر و پسر در ازدواج مجدد تنها هدف خود را بر پایه انتقام گیری از همسر گذشته فرد استوار می کنند و به دنبال دختری بهتر یا پسری مناسب تر می گردند . ازدواج هایی که بر پایه حس انتقام جویی صورت می گیرد، در مواردی با شکست پذیری مواجه می شود.
نکته قابل توجه، فرزندان این گونه مردان و زنان جدا شده هستند که پس از جدایی و طلاق دچار آزار و اذیت ها و نکوهش ها و سرزنش هایی از سوی خانواده مادری و پدری خود می شوند.
این موضوع در خانواده دختر و برخورد با فرزندان او نمود بیشتری پیدا می کند. اگر در این میان خانواده دختر از شوهر دخترشان رضایت نداشته باشند، این خصومت را در مورد بچه آن مرد نیز ابراز داشته و آن کودک و فرزند مرتب مرد شماتت و سرزنش های خانواده مادری خود قرار می گیرد.
برای ایجاد فضای درستی از طلاق باید، به وضعیت عاطفی دخترها و پسرها کمک کرد و باور درستی از طلاق در ذهن داشت. گاهی افراط در نکوهش طلاق و سرزنش فرد طلاق گرفته باعث از دست دادن دوست ها و اطرافیان فرد طلاق گرفته می شود. این گونه افراد به دلیل باور نادرست مردم ایران درباره طلاق کم کم دچار تنهایی و از دست دادن دوستان و نزدیکان خود شده، چرا که افراد نظرشان درباره افراد طلاق گرفته در ایران بسیار منفی است.
فرهنگ اشتباه و ضرب المثل های نادرست درباره مردان و زنان طلاق گرفته باعث شده که سرزنش این گونه افراد بیشتر باشد؛ در حالی که اگر این راه حل راه نادرستی بود، در دین بیان نمی شد. طلاق هر چند راه حل اخر است، اما مطرح شده پس نباید آن را افراط گونه نکوهش کرد.
ضرب المثل های نادرست و فرهنگ اشتباه ما در مورد طلاق باعث ایجاد رفتارها و نگاه های منفی شده که حد تعادل را در روابط به هم می زند.
ایجاد یک ارتباط متعادل میان فرزند و خانواده اش و رفتار مناسب با او پس از جدایی موجب ایجاد اعتماد و اطمینان شده و به او در انتخاب بعدی کمک بیشتری می کند. چنین ارتباطی کنترل والدین را نیز راحت تر خواهد کرد. در واقع تعامل و همفکری برای انتخاب فرد مناسبی در آینده با خانواده ایجاد خواهد شد.
این گونه ازدواج ها کم خطر تر است و مسلم از شرایط ماسب تری برخوردار خواهد بود. اما باید این را فراموش نکنیم ه باید به فرزندان یان فرصت را بدهیم تا خودشان را پیدا کنند و برعواطف خود مسلط شوند. حتی در طلاق هایی کهبا میل و رغبت دو طرف انجام می شود. طلاق تبعاتی به همراه می اورد. رد مواردی که یکی از دو طرف رضایت نداشته باشند، فشار روحی و روانی بیشتری ایجاد می شود و به مدت زمان بیشتری نیاز هست.
گاهی افراد در ازدواج دوم بسیار موفق تر از ازدواج اولشان خواهند بود؛ چرا که ممکن است ازدواج اول براثر فشار ، راهنمایی با معرفی اشتباه صورت گرفته باشد و این فرد دچار مشکلات شده و تصمیم به جدایی می گیرد. از سوی دیگر، فرد در ازدواج دوم با همفکری و فرصت بیشتری به انتخاب درست دست می زند و خوشبختی را می چشد . بنابراین همیشه طلاق امری مذموم و مورد نکوهش نیست.
متاسفانه در جامعه ایرانی تا زمانی که این را امری ناپسند باشد و خانواده حاضر به پذیرش آن نباشد و حتی آن را پنهان و مخفی کند و تابوی طلاق نشکند، وضعیت دختران و پسران پس از طلاق بسیار اسف بار خواهد بود. وقتی این تابو بشکند و خانواده فرد این کار را امری معمولی قلمداد کند، این احساس فشار برای ازدواج مجدد در وی از بین می رود و احساس شرمندگی فرد برای شکست در زندگی کم رنگ شده و حتی اعتماد آنها دوباره جلب می شود و خانواده در وضعیت راحت تری به زندگی ادامه خواهد داد.
ایجاد این اعتماد و احترام بین فرزند طلاق گرفته و خانواده او سبب می شود تا اسیب ها به این گونه افراد کمتر شده و بتوانند زندگی را به روال عادی تر پشت سر بگذرانند و به فکر آینده ای روشن تر باشند.


دکتر آناهیتا خدابخشی کولایی، مشاور و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی