آرامیس مشاور




والدین مطلقه چه کنند تا به فرزندشان برچسب کمتری زده شود؟

وقتی والدین طلاق می گیرند چه کار کنند تا برچسب های کمتری به فرزندانشان نسبت داده شود؟
من بچه طلاق نیستم
این روزها طلاق پدیده ای است که در بین خانواده ها زیاد دیده می شود. پدر و مادر بنا به دلایلی قادر به ادامه زندگی نیستند و سرانجام تصمیم می گیرند از هم جدا شوند. با این وجود پذیرش طلاق برای بعضی از کودکان کار ساده ای نیست . حتی ممکن است در بین دوستان و افراد فامیل به دلیل طلاق والدین برچسب هایی بخورند که برای شان خوشایند نباشد و آسیب ببینند. اینجاست که والدین می توانند با چند توصیه مفید کاری کنند که فرزندشان احساسات منفی و خوشایندی نداشته باشد و راحت تر با شرایط موجود کنار بیاید.

بچه هایی که پدر و مادرشان از هم طلاق گرفته اند ممکن است از سوی اطرافیان و دوستان شان حرف هایی بشنوند و برچسب هایی به آنها زده شود. شاید به آنها گفته شود پرخاشگر هستند، کمبود محبت دارند، نیازهای شان برآورده نمی شوند یا افسردگی دارند. بعضی ها هم به آنها برچسب می زنند که شیطان یا ناسزاگو هستند.
در صورتی که این برچسب ها درباره همه بچه های طلاق عمومیت ندارد و به شیوه جدا شدن پدر و مادر مربوط می شود. گاهی اوقات علت جدا شدن پدر و مادرها، مشکلات اخلاقی است. البته بعضی وقت ها هم والدین به دلیل مشکلات اقتصادی ، بیماری روانی یا آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد و بیکاری طلاق می گیرند.
هر چقدر بچه ها از این عوامل بیشتر تاثیر گرفته باشند این برچسب ها بین دوستانشان بیشتر مطرح می شود. بنابراین باید تلاش شود طلاق والدین کمترین آسیب را بر کودکان داشته باشد تا آنها هم کمتر برچسب بخورند.

آسیب کمتر برای کودکان
بهترین راهکار عملی برای والدینی که در شرف جدایی هستند یا طلاق گرفته اند این است که احترام یکدیگر را حفظ کنند و در حضور بچه ها از اختلافات شان حرف نزنند. اگر بین پدر و مادر تفاوت های اخلاقی وجود دارد یا انتظارت شان به هر شکلی برآورده نشده باز هم لازم است در حضور بچه ها حرمت ها را حفظ کنند. اینکه بچه ها بدانند چرا پدر و مادر را از هم جدا شده اند اشکالی ندارد، اما پدر و مادر باید تلاش کنند بچه ها کمترین آسیب را ببینند.
مراجعه به روان شناس
توصیه دیگر به والدین این است که قبل از طلاق به مشاور روان شناس مراجعه کنند. حتی اگر طلاق شان قطعی است پیشنهاد می شود شیوه جدا شدن را از طریق روان شناس و مشاور شناسایی کنند تا برای فرزندان شان مشکلاتی ایجاد نشود.
یکی از راهکارهایی که ما روان شناسان به والدین پیشنهاد می کنیم این است که بچه ها را در حد ادراک شان نسبت به مشکلات خودتان آگاه کنید. بهتر است فرزندان در جریان باشند که شما از لحاظ فکری توان در کنار هم بودن را ندارید. اما نیاید کاری کنید که فرزندتان از پدر یا مادرش دور شود.
اگر بچه نزد مادر می ماند لازم است در طول هفته زمانی را برای دیدن پدرش مشخص کنید. در صورتی که با پدرش زندگی می کند، باید روزهایی با مادرش دیدار داشته باشد تا از حضور پدر و مادر محروم نشود.
شرایط ارتباط محدود با والدین
بیکاری، اعتیاد و بیماری روانی سه عاملی هستند که اگر در یکی از والدین دیده شود، بهتر است حضور کودک در کنار او به حداقل برسد. اما در موارد دیگر پدر و مادر باید حق داشته باشند بچه را در کنار خودشان ببینند و بچه هم باید حق داشته باشد به دیدن پدر و مادرش برود. به عبارت دیگر زن و شوهر نتوانسته اند با هم زندگی کنند اما بچه ها از آنها طلاق نگرفته اند. بنابراین حضور بچه ها در کنار پدر و مادر باید برنامه ریزی شود تا مشکلی عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و رفتاری برای فرزند به وجود نیاید.
بیماری روانی: در شرایط خاصی که پدر یا مادر بیمار روانی باشند و در روابط بین فردی، اجتماعی و خانوادگی نتوانند موقعیت درست را تشخیص دهند، توصیه می شود کودک با این پدر یا مادر در ارتباط نباشد چون حضور کودک در کنار یک بیمار روانی تاثیر منفی بر جای می گذارد و بهتر است کودک در کنار پدر و مادری باشد که سلامت روانی دارد.
اعتیاد: درباره اعتیاد هم اینطور است . اگر پدر یا مادری معتاد باشند و به همین دلیل طلاق صورت گرفته است، بودن یک فرد معتاد در کنار فرزند تاثیرات منفی به همراه دارد و بهتر است این ارتباط هم در حداقل خودش نگه داشته شود.
بیکاری: به بیکاری هم باید توجه شود. پدر یا مادر ی که احساس مسئولیت نداشته باشد و برای تامین هزینه ها و مخارج زندگی تلاش نمی کنند و به گدایی رو می آورد به طور طبیعی فرزندان انها هم چنین روندی را در پیش می گیرند. در نتیجه این ارتباط هم مثبت نیست و بهتر است به حداقل برسد.
سین جیم های همکلاسی ها از بچه های طلاق
ممکن است بچه های طلاق در محیط مدرسه یا جامعه و در ارتباط با همسن و سال های خودشان حرف و حدیث هایی را بشنوند یا با سوالاتی روبه رو شوند که برای شان ناراحت کننده باشد. شاید هم فرزندان نمی دانند آیا باید درباره طلاق والدین با دوستان صمیمی یا سایر همکلاسی های شان صحبت کنند یا خیر؟
در این مورد به والدین توصیه می شود به فرزندشان بگویند زمانی که برای دوستانت سوالی پیش نیامده ضرورتی ندارد درباره طلاق ما صحبت کنی. مگر این که دوستان به طریقی از این موضوع مطلع شوند و سوالاتی را بپرسند. البته باز هم بستگی به سوالاتی دارد که یرسیده می شود. در این صورت بهتر است در حد اطلاعاتی که لازم است توضیحاتی مطرح شود؛ مانند این که چرا پدر و مادر طلاق گرفته اند، در حال حاضر چطور زندگی می کنند و ...
بهتر است کودک جنبه های مثبت ارتباط را برای دوستانش مطرح کند. یعنی به آنها بگوید در عین حال که پدر و مادر من طلاق گرفته اند، در شرایط خیلی خوبی با هم زندگی کردند؛ اما تا اینجا بیشتر نتوانستند به زندگی مشترک ادامه دهند و در نهایت تصمیم به جدایی گرفتند. یعنی جنبه های مثبت پدر و مادر را حتما برای دوستانش مطرح کند تا این دوستان نسبت به والدین او نگرش مثبتی داشته باشند و احساس نکنند چون پدر و مادرش از هم جدا شده اند، این بچه طلاق به سمت کارهای خلافی مانند دزدی، درغگویی و ... پیش می رود.
در واقع چنین نگرشی اشتباه است و این برچسب ها درست نیستند. بعضی از بچه های طلاق بسیار خوب و مودب هستند. همان طور که در یک بخش از جامعه می توانیم آدم های دزد، دروغگو، پرخاشگر و فریبکار داشته باشیم به صورت میانگین شاید به همان میزان در میان بچه های طلاق هم آدم های مثبت و منفی وجود دارند. یعنی پدر و مادر طلاق را به صورت پدیده ای منفی در ذهن فرزندانشان ایجاد نکنند تا در انتقال این پیام به دوستان هم به عنوان اتفاقی عادی تلقی شوند.
در واقع دو نفر نتوانسته اند با هم زندگی کنند، انتظارات و توقعات شان از یکدیگر متفاوت بوده است، قادر به کامل کردن هم نبوده اند و به همین دلیل از هم جدا شده اند.
وقتی بچه ها حسرت می خورند
پس از طلا ممکن است برای بعضی از بچه ها حسرت هایی پیش بیاید. شاید این بچه ها فکر کنند چرا کودکان دیگر پدر و مادر را در کنارشان دارند اما آنها فقط با یک والد زندگی می کنند. در موقعیت های مختلف، مهمانی ها، جشن تولدها و ... یکی از والدین همراه شان نیست و افسوس بخورند چرا اوضاع برای آنها این طور شده است. در چنین شرایطی والدین باید به بچه بگویند ما در واقعیت های زندگی حرکت می کنیم . واقعیت این است که پدر و مادر های سایر دوستان تو توانسته اند با هم زندگی کنند اما ما نتوانستیم. من به عنوان پدر و مادر احساس می کنم باید وظیفه پدر یا مادر دیگر را انجام دهیم.
یعنی یک والد هم باید نقش پدر را داشته باشد و هم نقش مادر. طوری باید این قضیه را به بچه تفهیم کنند که او احساس نکند پدر یا مادر را کم دارد. پدر یا مادری که با او زندگی می کند باید بتواند نیازهایش را از والد دیگر هم تامین کند تا احساس حسرت و افسوس برای فرزندان به وجود نیاید.
سربلندی به جای سرشکستگی
گاهی اوقات بچه های طلاق از جدایی والدین شان احساس سرشکستگی می کنند. تصورشان بر این است که آبروی آنها در بین دوستان و سایر بچه های فامیل از بین رفته است و نمی توانند به راحتی با قضیه جدایی کنار بیایند.
در این شرایط به والدین توصیه می شود توانمندی ها و استعدادهای بچه ها را شناسایی و زمینه رشد بچه ها را فراهم کنند. بعضی از بچه ها در یادگیری زبان استعداد دارند و گروهی دیگر برنامه های کامپیوتری را بهتر یاد می گیرند. عده ای دیگر ورزش را دوست دارند، به کارهای هنری علاقه مندند یا اینکه در زمینه های تحصیلی موفق ظاهر می شوند.
به طور مثال ممکن است در ریاضیات و زیست شناسی استعداد داشته باشند و با پرورش این استعداد بتوانند تا سطح المپیاد پیش بروند. بنابراین والدین باید توانمندی و استعدادها را طوری رشد دهند تا موضوع بچه طلاق بودن برای فرزندشان دیگر مطرح نباشد و آن ویژگی مثبت در بین دوستان، خانواده و فامیل بیشتر به چشم بیاید.


دکتر محمد باقر کجباف – روان شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان