آرامیس مشاور




چگونه فرزندانی مهربان پرورش دهیم؟

بچه هایی که در دنیای امروز متولد می شوند پیوسته شاهد جنگ ها، تعارضات کوچک و بزرگ در سطح ملی و جهانی، رکود اقتصاد و رقابت تنگاتنگ انسان ها برای دستیابی به فرصت های پیشرفت هستند. آموزش مهربانی و رفتارهای جامعه پسند باید جزو لاینفک شیوه های فرزندپروری والدین و برنامه های پرورشی مدارس و رسانه های جمعی باشد.
مهربانی عبارتند است از انجام یک عمل خیرخواهانه خودانگیخته در مورد یک موجود زنده. مهربان بودن یک ارزش اخلاقی مورد تاکید همه ادیان و سنت های معنوی است.

در حوزه روان شناسی مهربانی عنوان مفاهیم رفتار جامعه پسند، نوع دوستی، همدلی، هم حسی و هوش اخلاقی مورد مطالعه قرار گرفته است.
رفتار جامعه پسند هر عملی است که به دیگران سود برساند؛ ولی هیچ سود مستقیمی به فرد انجام دهنده آن نرساند.
نوع دوستی مشخصاً ملاحضات غیرخودخواهانه برای رفاه دیگران است. ظاهراً آدم های مهربان بیشتر به رفتارهای جامعه پسند می پردازند و به احتمال زیاد رفتارهای نوع دوستانه را به صورت داوطلبانه انجام می دهند.
هم حسی به معنی پاسخ های عاطفی و شناختی به حالت های هیجانی شخص دیگر، شامل همدردی، تمایل و به حل مشکلات دیگران و خود را به جای دیگران گذاشتن می شود. توانایی هم حسی لازمه انجام رفتارهای جامعه پسند و مهربانی است.
همدلی با احساس صمیمیت کردن با دیگری و پاسخ های هیجانی مناسب در نهایت به مهربانی منجر می شود.
هوش اخلاقی عبارت است از توانایی درک درست از نادرست، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آن ها، و رفتار در جهت خیر و صلاح. از نظر «بوربا» ، هوش اخلاقی از هفت عامل تشکیل شده است. بوربا مهربانی را به عنوان یکی از این هفت عامل اینگونه تعریف می کند: مهربانی یعنی توجه به نیازها و احساس های دیگران، که شامل این موارد می شود: تدریس معنی و ارزش مهربانی، ایجاد آستانه تحمل صفر در برابر زشتی و بدی، تشویق مهربانی و خاطرنشان کردن اثرهای مثبت.
روان شناسان مثبت نگر نیز ویژگی مهربانی را مورد مطالعه قرار داده اند. برطبق این دیدگاه مهربانی یک توانایی شخصیتی است که در سلامت روانی انسان نقش مهمی دارد. این روان شناسان مهربانی را زیر عنوان «ارزش انسانی» و در کنار دو توانایی شخصیتی عشق و هوش اجتماعی طبقه بندی کرده اند. مهربانی یعنی رفتارهای خوب در مقابل دیگران و ابراز محبت به آن ها، کمک به آن ها، و دل سوزی برای ان ها. مهربانی در برگیرنده بخشندگی، حمایت ، دل سوزی، عشق به همنوع است. این صفت ها به رفتارهایی خیرخواهانه منتهی می شود بدون این که خودخواهی یا انگیزه دریافت کمک متقابل در میان باشد. آدم های مهربان دیگران را به خاطر اعمالشان تحقیر نمی کنند، بلکه آن ها را تشویق به انجام رفتارهای جامعه پسند می کنند . مهربانی یکی از قوی ترین توانایی های شخصیتی است و صفتی است که تحت تاثیر محیط، تجربه ها شخصی و جنسیت قرار دارد. برای مثال، تحقیقات در ژاپن نشان دادند که زنان، مهربان تر از مردان هستند و زنان بیشتر از مردان از رفتار مهربانه خود لذت می برند.
به نظر «پترسون» ، «پارک» و «سلیگمن»، مهربانی در بهبود بسیاری از بیماری های روانی و جسمانی نقش دارد. پژوهش ها نشان می دهند که افرادی که از بیماری های جسمانی بهبود می یابند مهربان تر از افرادی هستند که به بهبودی نرسیده اند به نظر پترسون و سلیگمن، مهربانی تا حدی با جنبه های شخصیتی همدلی/هم حسی، استلال اخلاقی و مسئولیت پذیری اجتماعی همبستگی دارد. آن ها همبستگی معنادار مثبتی بین موارد زیر پیدا کرده اند.:
1) سپاس گزاری و مهربانی + عاطفه مثبت، سلامت روانی و رضایت از زندگی
2) سپاس گزاری و مهربانی +خوش خلقی
3) مهربانی و وظیفه شناسی + مقبولیت اجتماعی
مهربانی رابطه قوی با شادکامی دارد. افراد شاد نمرات بالاتری را در مقیاس مهربانی به دست می آورند. بنسون بر این باور است که منافع رفتار نوع دوستانه به فرد یاری گر نیز گسترش می یابد و بنابراین، به افزایش شادکامی در وی منجر می شود. پژوهش های علمی حاکی از آن است که دریافت کنندگان مهربانی، در ابعاد جسمانی و سلامت روان از جمله افزایش سلامت روانی نیز بهره هایی می برند. اگر چه پژوهش های مرتبط با منافع نوع دوستی کم است، تحقیقات جدید نشان می دهد که منافع کمک کردن هم شامل حال فرد کمک کننده می شود و هم شامل یاری گر.
عمل مهربانانه چیست؟
مهربانی به اعمال اجتماعی مثبتی مثل نوع دوستی ، کمک به دیگران، بهره مندی کردن دیگران از داشته های خود، دل سوز بودن و همدردی اطلاق می شود. رشد چنین رفتاری از لحاظ نظری و عملی موضوع بسیار مهمی است و تحقیقات بسیاری درباره آن انجام شده است. کودکان خردسال گاه گاهی اسباب بازی شان را به دیگران می دهند؛ ولی سهیم کردن دیگران در داشته های خود و سایر اعمال نوع دوستانه معمولا کمتر در سال های اولیه دیده می شود. چنین اعمالی در خردسالان معمولا در مقایسه با رفتارهای پرخاش گرایانه و خودخواهانه بسیار اندک است. البته کمک به دیگران و رفتار همدلانه در طول دوره دبستان افزایش می یابد. هر چند کودکان دوساله، بازی هایی می کنند که مستلزم رعایت نوبت است و همین امر نشان می دهد که آن ها درک اولیه ای از همکاری دارند؛ ولی همکاری خودجوش بیشتر در میان کودکان پیش دبستانی دیده می شود . این کودکان برای رسیدن به هدف مشترکی با هم کار می کنند مثلا هنگام بازی های خیالی مثل مامان بازی و خاله بازی که لازم است، نقش بازی کنند. کودکانی که از حس همکاری برخوردارند، مهربان تر و دل سوز تر از دیگران هستند. طبیعی است که کودکان از لحاظ مهربانی و انجام رفتارهای جامعه پسند با هم تفاوت بسیار زیادی دارند.
عوامل تعیین کننده مهربانی در کودکان
در دو دهه اخیر بسیاری از محققان کوشیده اند تا عوامل تعیین کننده این تفاوت های فردی را کشف کنند. در این میان می توان از زمینه های فرهنگی و همدلی نام برد.
• زمینه های فرهنگی: کودکی که در فرهنگی پرورش که اقتصاد و راه و روش زندگی در آن براساس همکاری اعضای خانواده است با افراد با روحیه همکاری تربیت می شوند با کودکی که در جامعه رقابت طلبانه بزرگ می شود از لحاظ نحوه اجتماعی شدن فرق دارد. کودکان خرده فرهنگ های سنتی، خیلی بهتر از کودکان خانواده های طبقه متوسط شهری با یکدیگر همکاری می کنند و بسیار کمتر از آنان با هم به رقابت برمی خیزند. تفاوت های بین رفتارهای کودکان، بدون شک با نظام های اقتصادی و ارزش های جوامعی که در آن ها بزرگ می شوند، ارتباط دارد. رقابت در جوامعی سرکوب می شود که فرهنگ آن را تهدید مواجیه می کند؛ برعکس در جوامعی که رقابت برای بقا لازم است، این امر بسیار پسندیده به شمار می رود.
• زمینه های همدلی: شیرخوارگان در برابر ناراحتی دیگران واکنش نشان می دهند، مثلا با دیدن گریه کودک دیگر، گریه می کنند. تلاش آنان برای کمک، معمولا غیر موثر و نامتناسب است. البته کودکان با پیشرفت توانایی شناختی – به خصوص توانایی درک دیدگاه دیگران و نقش بازی کردن – درک کامل تر و دقیق تری از احساسات و عواطف دیگران پیدا می کنند. در نتیجه دل سوز تر می شوند و بهتر می توانند از راه های مناسبی به دیگران کمک می کنند.آشنایی با عوامل محیطی و کسب تجارب اجتماعی، عوامل موثرتری در ایجاد همدلی و تفاوت های فردی امادگی کودکان برای ابراز همدلی هستند. ظاهرا دلبستگی همراه با احساس همدلی در او رشد می کند.
واکنش مراقبت کننده و روش های انضباطی او – به خصوص واکنش به ازار رساندن یا ناراحت کردن کودک دیگر – نیز در ایجاد حس همدلی موثر است. بهره مندی از یک سبک دلبستگی ایمن اصولا پاسخ ناشی از همدلی به نیازهای دیگران را آسان تر می کند. بنابراین، حساس و پاسخگو بودن به نیازهای اولیه کودکان می تواند زمینه ساز رشد همدلی و انجام رفتارهای نوع دوستانه در او شود.
تجربه کودک در بازهای نقشی موجب بیشتر شدن سطح همدلی با دیگران
می شود و میزان نوع دوستی را هم بیشتر می کند.
والدین و آموزش مهربانی
بچه هایی که در دنیای امروز متولد می شوند، پیوسته شاهد جنگ ها، تعارضات کوچک و بزرگ در سطح ملی و جهانی، رکود اقتصاد و رقابت تنگاتنگ انسان ها برای دستیابی به فرصت های پیشرفت هستند. آموزش مهربانی و رفتارهای جامعه پسند، باید جزو لاینفک شیوه های فرزند پروری والدین و برنامه های پرورشی مدارس و رسانه های جمعی باشد. در ادامه به روش های تاکید شده علمی برای آموزش این رفتارها اشاره می شود.
سرمشق دهی و مشاهده
مشاهده بزرگسالی مهربان و سرمشق قرار دادن مهربانی و نوع دوستی او به نوع دوستی در زندگی واقعی کودک منجر میشود. اگر والدین بخواهند فرزندانشان را به نحوی اجتماعی بار آورند که به سطوح بالای بخواهند فرزندانشان را به نحوی اجتماعی بار آورند که به سطوح بالای نوعی دوستی را به فرزندانشان یاد بدهند؛ بلکه باید در تعامل های روزمره نیز نوع دوست باشند. زندگی نوع دوستان بزرگ جهان، شاهدی است بر نقش الگو سازی والدین به عنوان سرمشق و همانند سازی با رفتار جامعه پسند، روان پزشک معروف، رابرت مولز، در کتاب خود را با عنوان هوش اخلاقی کودکان بر اهمیت مادران و پدران در شکل دادن به چنین رفتارهایی تاکید می کند. به عقیده او، کلید قضیه این است که به کودکان بیاموزند تا خوب و مهربان باشند و به فکر دیگران هم باشند، نه این که صرفا و تنها به خودشان فکر کنند. بچه های خوب خودمحور نیستند و به احتمال زیاد به نیازهای دیگران پاسخ مثبت می دهند. سال های دبستان دوره سرنوشت سازی است که کودکان می آموزند که با وجدان و درست کار باشند یا نه.
استدلال
اگر مراقبت کنندگان به هنگام منضبط کردن کودکان باید آن ها دلیل و برهان بیاورید- یعنی ثمرات خوش رفتاری و مهرورزی و عواقب بدرفتاری شان را به آنان گوش زد کنند – به احتمال زیاد در برابر ما راحتی دیگران واکنش های جامعه پسند نشان می دهند و مهربانی در آنان رشد می کند. میان روش استلالی والدین و ملاحظه کار و سودمند بودن کودکان ارتباط وجود دارد . برعکس، روش های اقتدار منشانه و کنترل کودک با اعمال قدرت یا توسل به زور (مانند تنبیه بدنی ، محروم کردن کودک از امتیازات، و تهدید او) به نتایج منفی منجر می شود. بیا اعتنایی به حقوق دیگران نیز، خست به هنگام هدیه دادن و ارزش های خودمدارانه را به دنبال دارد. الگوی انضباطی که به احتمال زیاد رفتار جامعه پسند را تقویت می کند مستلزم استفاده مکرر از استلال و حداقل توسل به زور است.
آموزش مستقیم
والدین اغلب برای فرزندان خود در مورد ارزش رفتارهای جامعه پسندی مانند مهربانی توضیح می دهند گفتگو با کودکان درباره مسائل اخلاقی نتایج مثبتی در بر دارد. برای مثال، کودکانی که به آن ها گفته بودند که باید بعضی از جوایزی را که برده اند به کودکان فقیر بدهند، بیش از کودکانی که در این مورد چیزی به ان ها گفته نشده بود، از خود سخاوت نشان دادند.
مسئولیت دادن به کودک
کودکانی که از آن ها خواسته می شود در انجام امور خانه، نگه داری از خواهران و برادران کوچک تر یا کمک در امور مالی خانه مسئولیت بپذیرند، بیش از کودکان دیگر، واکنش های جامعه پسند از خود نشان می دهند. کودکانی که در فرهنگ هایی پرورش می یابند که مرتبا به آن مسئولیت هایی داده می شود، رفتارشان جامعه پسندانه تر مهربانه تر از کودکانی است که در فرهنگشان به آنان مسئولیتی داده نمی شود.
رسانه جمعی
محتوای برنامه های رسانه های جمعی در تشویق افراد به انجام رفتارهای نوع دوستانه و جامعه پسند تاثیر می گذارد.
همسالان
روان شناسان بر این باورند که تعامل با همسالان و بازی با آن ها از عوامل رشد اخلاقیات در کودکان است. مهربانی و واکنش های جامعه پسند – رفتار دوستانه، همکاری، بخشش، مشارکت، کمک کردن به دیگران – نیز از طریق سرمشق قرار دادن همسالان و تقویت از سوی آنان تشویق می شود. در کلاس های پیش دبستانی ، کودکانی که رفتاری دوستانه دارند و با دیگران مهربان اند، در مقایسه با کودکانی که چنین رفتارهایی ندارند، واکنش های بهتری از سوی دیگران می بیند. «کولز» مطلبی را از داستان نویس معروف، هنری جمیز، نقل می کند: زمانی خواهر زاده اش از او پرسید که باید چگونه زندگی کند. جمیز پاسخ داد: «سه چیز در زندگی انسان ها مهم است: اول مهرورزی، دوم مهرورزی و سوم مهرورزی». کولز با این نظر موافق است و می گوید کسانی که مهرورزی را یاد می گیرند تعهدی قوی نسبت به کمک به دیگران در خود احساس می کنند و به دنبال آزار کسی نمی روند.


اسماعیل ناصری، دانشجوی دکترای روان شناسی