اگر قرار باشد چيزي بهتر شود، از اين روست كه بي ترديد اقدامي در اين جهت صورت داده اي. پس انتظار ديگري نداشته باش . سرخوردگي و انتظارهاي خالي از واقع بيني، لازم و ملزوم يكديگرند.
تو را در مركز زندگي ات گذاشتند تا مسئوليت آت را به عهده بگيري؛ و ديگران در اين ميان صرفاً مشاهده گراني اتفاقي اند.
به سختي حتي متوجه مي شوند كه عمل دلپسندي از تو سرزنده است. جايي كه نبايد، تشويق مي كنند و مي ستايند، و اين همان جايي است كه منافع خودشان ايجاب مي كند. اشارات منفي آنها بيشتر به خود آنان مربوط مي شود تا به تو؛ بنابراين، ستايش و تحسين براي بهبود بخشيدن به زندگي ات كافي نيست و انتقاد، ارزش محدودي دارد.
زندگي ات را به صورتي سامان بده كه غريزه ها، تمايلات و اولويتهاي خودت را دنبال كني.
زندگي ات را بهتر كن، و خود قاضي معناي بهتر باش.
تو بايد آن را زندگي كني؛ بنابراين، بهتر است دوستش بداري
«زندگي ام را، دوست دارم شيوه ي دوست داشتن زندگي ام را، دوست دارم. بهترين را ، براي خود مي خواهم.»