آرامیس مشاور




فراموشی خاطرات تلخ گذشته

آیا در اوایل ازدواج خود یا در گذشته خاطرات تلخی را تجربه کرده اید؟ این خاطرات چقدر ذهن شما را درگیر کرده است؟ آیا تا به حال خواستید که آنها را برای همیشه فراموش کنید؟
بسیاری از زنان و مردان در اوایل زندگی خود، طعم مسایل و اتفاقاتی را چشیده اند که تلخی آن تا مدت ها و گاهی همیشه در کامشان مانده و متاسفانه تاثیرات منفی خود را بر زندگی جدید و مشترکی که به تازگی شروع کرده اند نیز گذاشته است. در این مقاله با بررسی این موضوع و دادن راهکارهایی سعی می کنیم تا به شما کمک کنیم این خاطرات را فراموش کنید.

همه ما در طول زندگی خود خاطرات تلخی را تجربه کرده ایم. برخی افراد خاطرات تلخ در دوران نامزدی و ازدواج را بسیار سخت تر می دانند .بعضی ها بیش از سایرین یک چنین درد و رنج هایی را متحمل می شوند. به هر حال باید این خاطرات را بپذیریم و به عنوان جزء جدا نشدنی زندگی خود به آن نگاه کنیم.
رنج و عذاب به گونه های مختلف در اوایل زندگی مشترک برما متحمل می شود: آزار جسمی یا روحی از طرف همسر یا خانواده او (که شاید ، شایع ترین نوع خاطرات تلخ اوایل ازدواج باشد) ، خیانت، مرگ عزیزانمان که شیرینی ازدواج را به کام مان تلخ می کند و ... می توان گفت که هر گونه تحول احساسی ناخوشایندی را که در زندگی به وجود می آید نوعی رنج است.
خاطرات تلخ گذشته، هنگامی که به یاد انسان می آیند، طیف وسیعی از واکنش های هیجانی با شدت های گوناگون تولید می کنند. مردم دچار سردرد یا معده درد می شوند، تیش قلب پیدا می کنند؛ عرق می کنند؛ گریه می کنند؛ و حتی ممکن است دچار ناتوانی جنسی ، کابوس ، غم ، خشم ، افسردگی و شمار دیگری از مشکلات روانی و جسمی شوند. به هر حال، مهم این است که چگونه با آنها برخورد می کنیم و آیا قادر هستیم که با آن ها کنار بیاییم و از نظر روحی بهبود پیدا کنیم. یا باید با درد و رنج خود مبارزه کنیم؛ یا اجازه دهیم که به تدریج درون ما و حتی زندگی مشترک من را از بین ببرد و نابودمان کنند. روش ها و فنون بسیاری هستند که کمک می کنند تا از درد و رنج خاطرات گذشته خود تا حدودی رهایی یابیم . این روش ها به دو نوع کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم می شوند . روش های کوتاه مدت فنونی هستند که به صورت موقت به ما کمک می کنند تا از فشار ناشی از یاد آوری خاطرات کم کنیم. در زیر به برخی از این راهکارها اشاره شده است:
• فکر کردن به خاطرات و خیال پردازی های خوشایند می توان از خاطرات روشن و مشخص مربوط به حوادث لذت بخش گذشته (مثلا تعطیلات لذت بخش) و نیز خیال پردازی خوشایند جهت برگرداندن توجه از خاطرات بد، استفاده کرد.
• فعالیت های جالب: به کارهای جذاب و سرگرم کننده مورد علاقه تان مشغول شوید. این فعالیت ها بهتر است هم ذهن و هم جسم را مشغول نگه دارند مانند حل جدول و پازل یا بازی تنس
• تمرین های ذهنی: می توانید فکر خودتان را با انواع تمرین های ذهنی مشغول کنید مثلا هفت تا هفت از 1000 کم کردن، بازی شهر و کشور و جانورانی که نامشان با حرف خاصی شروع می شود.
• تمرکز بر یک شی: می توانید توجه خود را روی یک شی متمرکز سازید و ان را با جزئیات هر چه بیشتر برای خود توضیح دهید.
روش هایی مانند موارد فوق به شما کمک می کنند تا وقتی که خاطرات بد گذشته به ذهنتان هجوم آورد، از ان فاصله بگیرید و توجه خود را به کار دیگری معطوف کنید. اما همان طور که گفتیم ، این فنون کوتاه مدت و موقتی هستند، بهتر است از روش هایی استفاده کنیم که اثر بخشی بلندمدتی داشته باشند. برای این هدف می توان از فن «عبور» استفاده کرد. در واقع یک بخش مهم بهبودی ، این است که از حوادث ناراحت کننده «عبور» کنیم . دو شیوه اساسی برای رسیدن به اعتماد بنفسی که به ما امکان می دهد تا از درد و رنج های گذشته عبور کنیم عبارتند از :
بخشش
طرف مقابل را ببخشید . شاید در مقابل شما یک نفر و یا افراد بسیار زیادی قرار گرفته باشند. هر کسی را که برایتان رنج و ناراحتی ایجاد کرده ببخشید .
البته بزرگان گفته اند : تا از خود درنگذری ، از دیگران نتوان گذشت. یعنی باید یک نفر دیگر را هم ببخشید، و آن خودتان هستید . در زمان بروز آن حاثه ، شما بهترین کاری را انجام دادید که می توانستید . خودتان را به خاطر این این که اجازه داده اید یک چنین اتفاقی بیفتد، ببخشید. هر اتفاقی که افتاده باید خودتان را عفو کنید. شما نمی توانید گذشت را عوض کنید؛ فقط می توانید از آن درس بگیرید و قوی تر شوید.
بخشش به عنوان اولین مرحله فراموشی خاطرات تلخ، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این امر یک تغییر ذهنی در افکار شما ایجاد می کند و شما را از حیطه اتهام خارج و صاحب اختیار زندگی خودتان می شوید و می توانید سرنوشت خودتان را خودتان به دست بگیرید. شما هستید که باید تصمیم به بخشش کسی بگیرید. شما هستید که می توانید در مورد زندگی خود تصمیم بگیرید.
حالا نوبت آن رسیده که به جای عکس العمل های نابجا، اعمال درستی را از خود بروز دهید. حالا دوباره قدرت خود را به دست آورده اید و قهرمان و نقش اول داستان زندگی خود شده اید. کنترل افکارتان تماماً به عهده خودتان است. حتماً این روش را امتحان کنید و آثار مثبت و بزرگ ان را در زندگی خود مشاهده کنید.
گذر کردن
شاید این کار از مرحله بخشش هم سخت تر باشد. شاید گفتن جمله «من ترا بخشیدم» خیلی راحت باشد؛ اما این امکان هم وجود دارد که قلباً طرف مقابل را نبخشیده و کینه ای به دل داشته باشید. معمولاً زمانی که فردی را می بخشیم، باز هم به کاری که او در حق ما انجام داده فکر می کنیم و این بار بیشتر خودمان را «سرزنش» می کنیم . مشکل زمانی به وجود می آید که ما مخفیانه عمل آن ها را در ذهن نگه می داریم و مرتباً آن را مرور می کنیم. بخشش واقعی یعنی این که هیچ اثری از عمل در ذهن و قلب ما باقی نماند. باید بگذریم و به طور کامل خود را ار آن واقعه منفصل کنیم.
بگذار و بگذر
یکی دیگر از دلالی که باید از اشتباهات دیگران بگذریم و آن ها را به دست فراموشی بسپاریم این است که لحظه «حال» دیگر هیچ وقت برایمان تکرار نخواهد شد و هیچ وقت نمیتوانیم لذتی را که امروز قادر به چشیدن آن هستیم مجدداً تجربه کنیم . همان طور که «لین گرب هورن» در کتاب خود با نام «ببخشید، زندگی شما مانند کتاب های کم فروش است»، می نویسد :« به جای این که به گذشته خود بی توجهی کنید، نکات تیره و ابهام آمیز آن را برای خود روشن کنید. البته برای انجام این کار لازم نیست درباره کسی قضاوت کنید. به وقایعی که رخ داده نگاه کنید، آن ها را تشریح کنید، بپذیرید، به آن ها اعتراف کنید؛ و بعد که همه چیز برایتان روشن شد، تا ابد از آن بگذرید.
• اجازه دهید که گذشته تان فقط حقیقتی باشد که وجود داشته و تمام شده. ناراحتی ها، پشیمانی ها و عصبانیت های خود را بروز دهید و بعد هم از آن ها عبور کنید!بگذار و بگذر! اگر این کار را انجام ندهید، این غم ها و غصه ها همچنان به سمت شما می آیند و در همه حال پشیمان و خشمگین باقی خواهید ماند».
• گذر کردن به معنای خاتمه دادن به خشم و نفرت نیز هست. گاهی اوقات آن قدر از یک نفر منزجر و از دست او عصبانی می شویم که احساس می کنیم قادر به انجام هیچ کاری نیستیم. زمانی که در چنین شرایطی قرار می گیریم، عصبانیت در باطن ما ریشه می گیرد و ما را از درون نابود می کند. این عصبانیت عواقب پی آمدهای منفی بسیار زیادی در بردارد از جمله اختلالات گوارشی، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی ، ارتباطات نامشروع، جنایت، خود آزاری ، عدم توانایی در حفظ شعل، سانحه آفرینی و ...
• افراد متفاوت عصبانیت خود را به طریق مختلف روی خود پباده می کنند؛ اما شما که کنترل زندگی خود را در دست دارید، بگذارید که خشمتان از بین برود؛ مطمئن باشید که هیچ نیازی به آن پیدا نخواهید کرد.
• بخشش و گذشتن از دیگران مسئله ای نیست که یک شبه اتفاق بیفتد. پس از سال ها تجربه خشم و نفرت، مدت زمانی طول می کشد تا بتوانید چنین احساساتی را از خود دور کنید. شاید در ابتدا احساس خوبی به شما دست ندهد ، اما باید به بخشیدن ادامه دهید و این مرحله را پشت سر بگذارید.
• شما تنها کسی هستید که قدرت ان را دارید که گذشته ناخوشایندتان را به دست فراموشی بسپارید و از ان بگذرید. هیچ اشکالی ندارد که دیگران چه می گویند یا چه کاری می کنند؛ این شما هستید که می توانید و باید کنترل زندگی خود را به دست گیرید. زمانی که گذشته قدرت اراده آینده شما را به دست نگرفته باشد، آن وقت تازه متوجه می شوید که با چه قدرت و انرژی ای می توانید زندگی خود را به برانید. از زیر بار خشم و خشونت آزاد می شوید و دیگر هیچ اثری از نیروهای مخرب گذشته در شما برجای نمی ماند. در این صورت، به راحتی می توانید به افرادی که شرایطی مشابه شما دارند نیز کمک کنید. زندگی تان به حلت اول باز می گردد، از زنجیرهای گذشته کاملاً رها و ازاد می شوید. اعتقاد و اطمینان وصف ناپذیری نسبت به خود پیدا می کنید. و این درس بزرگی است که هر کس می تواند در طول زندگی خود بگیرد.
• بخشش ما را با تدبیر عالم هستی تطبیق می دهد. تدبیری که از طریق آن یاد می گیریم بپذیریم که هر اتفاق به این دلیل در زندگی ما رخ می دهد که چیزی از آن یاد بگیریم.
• بخشش ذات و گوهر معنویت است. چرا که ما را برای آزادی غایی و نهایی مان از رنج ها و عذاب ها آماده می سازد.
• بخشش مستلزم این است که توانایی مان در خودداری از قضاوت را رشد بدهیم و خود را به دست سرنوشت نامعلوم نسپاریم. به هیچ وجه تصادفی نیست که همه مذاهب و ادیان، قلبی را که بخشنده باشد ستایش می کنند.
• همه ما به دنیا آمده ایم تا بخشیدن را یاد بگیریم. دکتر ریموند مودی، که 40 سال روی تجربیات نزدیک به مرگ کار کرده است، در کتاب خود زندگی پس از زندگی می نویسد: «انسان هایی که پس ازمرگ زنده شده اند، ادعا می کنند نوری خیره کننده را دیده اند. معمولاً بر این باور است که این نور خداست که آن ها را تشویق می کند و دو چیز اهمیت دهند : اول علم و بعد عشق. و بهترین آزمایشی که نشان می دهد آیا واقعاً این دو درس را از زندگی اموخته ایم این است که ببینیم تا چه میزان می توانیم دیگران را ببخشیم.
• یکی از جنبه های طنز آمیز زندگی ما انسان ها این است که از آدم ها یی که موجبات ناراحتی و کدورت خاطر مان را فراهم می کنند جدا می شویم؛ اما بعد از این جدایی، با فکر کردن به ان ها و کارهای ناروایشان به ان ها اجازه می دهیم که همچنان، مانند گذشته ، ما را آزار دهند. هر گونه جدایی، بدون گذشت و بخشش ، به منزله این است که آن ها را از جلوی چشم خود برداریم و روی شانه هایمان بگذاریم. هر چند دیگر آن ها را نمی بینیم ؛ اما حضورشان هنوز بر ما سنگینی خواهد کرد. گذشته را به خاطر خودمان هم که شده، باید فراموش کرد و همه را بخشید. فقط در این صورت است که می توانید با خیالی آسوده و سبکبار به راه خود ادامه دهید.
روزی معلمی از دانش آموزان خود خواست از فردا صبح که به مدرسه می آیند به ازای هر شخصی که از وی ناراحت هستند یا از او کینه به دل دارند یک سیب سرخ در درون کیف خودشان بگذارند و به همراه خود بیاورند. فردای آن روز دانش آموزان در حالی که سیب های زیادی را در کیف جا داده بودند به مدرسه آمدند. کیف برخی ها خیلی پر بود. معلم گفت: « تا زمانی که من نگفته ام، سیب ها را از کیف خود خارج نکنید و هر روز آن ها را با خود به مدرسه بیاورید.»
دانش آموزان در روزهای اول، یدون هیچ شکایتی ، سنگینی این بار را تحمل کردند. اما بعد از چند روز ناله هایشان بلند شد. بدتر از آن، بعد از مدتی سیب ها گندیدند و بویی نامطبوع از ان ها برخاست. دانش آموزان به شدت به معلم شکایت کردند؛ اما معلم برحرف خود اصرار ورزید.
بعد از مدتی معلم روبه دانش آموزان کرد و گفت: «شما به تعداد کسانی که از آنها ناراحت بودید و کینه داشتید ، در کیف خود سیب گذاشتید و مجبور شدید هر روز آن ها را با خود ببرید و بیاورید. کینه و دلخوری مانند این سیب هاست که اگر در زندگی خود بدان مبتلا شوید ، باید تا آخر عمر بارسنگین آن را تحمل کنید و از بوی بد آن رنج ببرید. اما گذشت و عفو باعث می شود همیشه سبک و راحت برای زندگی آینده خود قدم بردارید. پس خود شما هستید که از بخشش سود می برید.
چکیده مطلب: همه ما در طول زندکی خاطرات تلخی را تجربه کرده ایم. برخی افراد این خاطرات تلخ را دردوران نامزدی و ازدواج، بسیار سخت تر برداشت می کنند. همچنین به نظر می رسد برخی از افراد بیش از سایرین یک چنین درد و رنج هایی را متحمل می شوند، به هر روی باید آنرا پذیرفته و به عنوان جزء جدا نشدنی زندگی خود به آن نگاه کنیم.

پارسا همدانی، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی