آرامیس مشاور




جایگاه تعلیم و تربیت در خانواده

یکی از دغدغه های اصلی پدر و مادرها و مسئولان آموزش، تعلیم و تربیت فرزندان است و این دغدغه ها با شروع سال تحصیلی افزایش می یابد. مسئله تعلیم و تربیت از سال های نخست تولد تا پایان عمر مطرح است؛ اگر چه انسان در طول زندگی خود چیزهای فراوانی را فرا می گیرد، اما تعلیم و تربیت در سال های نخستین زندگی بیشتر مورد توجه است. «دکتر مهدی دوایی» روان شناس و هیئت علمی ، دانشگاه آزاد و پژوهشکده علوم شناختی از دیدگاه روان شناسی به مسئله تعلیم و تربیت می پردازد.

خانواده و مدرسه هر یک به چه میزان در تعلیم و تربیت فرزندان نقش دارند؟
تحقیقات نشان داده است که در مسئله تعلیم و تربیت، خانواده بیش از 70 درصد نقش دارد و در کنار آن مدرسه، جامعه و رسانه ها. چنانچه در خانواده ای عشق ورزی و دوست داشتن به اندازه کافی بین اعضای خانواده وجود داشته باشد، حتی در صورتی که محیط مدرسه چندان مناسب نباشد، می توان مطمئن بود که تاثیر فراوانی روی فرزند نخواهد داشت؛ به عبارت روشن تر؛ شکل گیری تعلیم و تربیت فرزند در خانواده است.

این باور که بخش عمده تعلیم و تربیت به نخستین سال های زندگی هر کسی برمی گردد چقدر درست است؟
تعلیم و تربیت در کل زندگی جاری است و فرد با هر گذشته ای که باشد می تواند تصمیم بگیرد که تغییر کند، اما آن قدری که مسئله تعلیم و تربیت در سنین پایین مطرح است، در سنین بالا مطرح نیست و بدیهی است که تاثیر تعلیم و تربیت در بزرگ سالی کمتر می شود. هر چه تعامل فرد با محیط در سن پایین بیشتر باشد و تجربه بیشتری کسب کند، مثل یک بادکنک قابل انعطاف می شود که با ریختن اب به داخل آن حجم پیدا می کند، ولی در صورتی که فرد در دوران کودکی یادگیری کمتر و نیز تعامل کمتری با محیط داشته باشد، تبدیل به یک ظرف بلور می شود که بدون انعطاف است و گنجایش مشخصی دارد.

خانواده و مدرسه هر یک به چه میزان باید در تعلیم و تربیت فرزندان نقش داشته باشند؟
اینکه سهم تعلیم و تربیت به چه میزان بین خانواده و مدرسه تقسیم شود، بستگی به خانواده دارد. با این حال اولویت بر این است که سهم بیشتر تعلیم و تربیت با خانواده باشد. خانواده هایی که ساختار عاشقانه و صمیمانه دارند ، سهم بیشتری را به خود اختصاص می دهند، چنانچه خانواده ای نابسامان است، باید این سهم را به مدرسه بسپارد ، مدرسه ای که شیوه های تعلیم و تربیت آن خوب است می تواند سهم کمتر خانواده نابسامان را پر کند.

در سال های اخیر با توجه به روی کار آمدن مباحثی نظیر هوش های چندگانه و هوش اجتماعی و تا حدی حساس شدن پدر و مادرها به این مسائل؛ پرداختن آموزش و پرورش برای شکوفا سازی دانش آموزان با توجه به این مفاهیم را چگونه ارزیابی می کنید؟
پژوهشکده علوم شناختی در این زمینه تحقیقاتی انجام داده است و در حال حاضر مدارسی وجود دارند که به ابعاد مختلف استعداد و توانایی دانش آموزان می پردازند و سعی در شناسایی و شکوفایی استعدادها و توانمندی های دانش آموزان دارند. فعالیت هایی که این نوع مدارس انجام می دهند منطبق با هوش های چندگانه است.

والدین و مدارس بیشتر به کدام هوش باید بپردازند؟
برای تعلیم و تربیت فرزندان باید به ابعاد مختلف اجتماعی، عاطفی، جسمی و ذهنی پرداخت. بعد زبان شناختی باید گسترده شود و گنجینه لغات افزایش پیدا کند. در واقع یادگیری شعر و ادبیات ضرورت دارد. یادگیری زبان، مهارت تفکر و حل مسئله موارد دیگری است که باید در بحث تعلیم و تربیت مورد توجه قرار بگیرد . آموزش ساختن و تولید کردن خیلی مهم است و فرزند باید توانایی تولید و ساخت و ساز داشته باشد. شناخت هارمونی و زیبایی شناسی (یادگیری موسیقی و نقاشی) یکی دیگر از مواردی است که نباید از نظر دور بماند. آموزش کارگروهی و جمعی و قرار دادن ورزش در زندگی روزانه فرزند هم باید در نظر گرفته شود. گره خوردن با طبیعت می تواند آرامش روانی برای فرزند در پی داشته باشد، ضمن اینکه به کشف استعدادها کمک می کند و در نهایت باید بُعد معنوی را هم در نظر گرفت.

بهاره جلالوند، ماهنامه سپیده دانایی