آرامیس مشاور




اضطراب جدایی از مادر، از دیدگاه جان بالبی

همه ما مفروضاتی درباره ماهیت رشد کودک در ذهن داریم. مثلا خیلی از موارد پیش می آید که گمان می کنیم رشد در اختیار ماست، یعنی کودکان آن چیزی میشوند که ما می خواهیم . فکر می کنیم کار ما آموزش دادن آنها، تصحیح اشتباه هاتشان ، ارائه الگوهای خوب و ترغیب آنها به یادگیری هر چه بیشتر است. چنین دیدگاهی منطقی است، اما رها کردن مطلق مراقبت از کودکان امری اشتباه است.
در این شرایط، آگاهی والدین شرط ضروری و اساسی برای انجام موارد بالاست . این آگاهی باید پیرامون چگونگی فرآیند رشد باشد که گاهی والدین را مستاصل و از برخورد صحیح ناتوان می سازد. نظریه پردازان بسیاری به این موضوع پرداخته اند. اما یکی از مهم ترین انها «جان بالبی» است که به خوبی پیرامون رفتارهای کودکان و چگونگی پیوند آنها با مراقبان شان، به ویژه مادر به تفصیل پرداخته است.

پیشینه ها و پیامدهای دلبستگی
بالبی معتقد است که مطاله رفتارهای کودکان در دوران کودکی اولیه به ویژه دو سال اول زندگی بدون در نظر گرفتن پیوند آنها با مراقبان (مادر) امکان پذیر نخواهد بود.
این پیوند از نظر او آن قدر اهمیت دارد که نبودن آن پیامدهای ناگواری را در زندگی بعدی به بار می آورد. به اعتقاد بالبی، شخصیت کودکان بیش از هر عاملی تحت تاثیر پیوند اولیه آنها با والدین است. همچنین بالبی می گوید نوزادان و کودکانی که رابطه گرم و صمیمی با والدین خود ندارند در آینده مشکلات عاطفی همچون ناتوانی در ایجاد ارتباط صمیمانه و طولانی مدت با دیگران خواهند داشت. این نتیجه زمانی ایجاد می شود که کودکان در اوایل زندگی فرصت ایجاد یک دلبستگی محکم با مادر را از دست داده اند، بنابراین نمی توانند عشق بورزند. اصطلاحی که بالبی برای رابطه میان کودکان و مادران به کار می برد همان دلبستگی است که نظریه وی نیز عمدتا بر این اصطلاح متمرکز است. بالبی معتقد است که نه تنها رشد شخصیت، بلکه رشد روان شناختی کودکان نیز در گرو کیفیت این پیوند یا دلبستگی است.
از نظر بالبی ، دلبستگی یا همان پیوند گرم و ارضاء کننده مادر با کودک می تواند براساس برخی رفتارهاه که از نوزاد سر می زند، شکل گرفته و تداوم آن رفتارها این رابطه را تقویت می نماید. این رفتارها را رفتارهای دلبستگی گویند؛ همانند گریه کودک که موجب می شود بدین طریق با مراقبان خود ارتباط برقرار نمودن و والدین مجبور می کند که به سرعت به سراغ او بروند و ببینند چه مشکلی برایش پیش آمده است.
نوع دیگر این دلبستگی ، لبخند کودک است. هنگامی که نوزاد لبخند می زند، والدین به او محبت می کنند و بنابراین او از بودن در کنار اطرافیان لذت می برد. غان و غون کردن، چنگ زدن، مکیدن، تعقیب کردن اشیاء تکلم کودکانه، همگی رفتارهایی هستند که دلبستگی را بیش از پیش تقویت می کنند.


دلایل اضطراب جدایی
به عقیده بالبی، حضور مادر نوعی امنیت و آرامش را برای کودک به ارمغان می آورد و موجب می شود تا کودک در فضای زندگی خود به کاوش محیط بپردازد. البته در بیشتر اوقات کودکان نیاز به ماندن در کنار مادر را بیش از نیاز به کاوش محیط می دانند، به نحوی که هنگام فاصله گرفتن مادر از کنار خود برانگیخته شده و به سمت او حرکت و یا شروع به گریه می کنند. در این حالت گفته می شود که کودک اضطراب جدایی از مادر پیدا کرده است.
این اضطراب به ویژه پس از 7 ماهگی در کودکان نمایان می شود و پیش از این سن نوزادان به هر چهر ه ای لبخند می زنند و امکان فاصله گرفتن مادر وجود دارد . شاید دلیل اصلی این باشد که هنوز ساختار شناختی نوزاد به اندازه ای رشد نکرده تا بتواند چهره ها یا اشخاص را از یکدیگر متمایز کند، بنابراین پس از 7 ماهگی این تغییر در سیستم شناختی کودک ایجاد می شود و او می تواند چهره های غریبه را از آشنا تشخیص دهد و اکنون از فاصله گرفتن چهره های آشنا به ویژه مادر احساس آشفتگی می کند.
نکته بسیار مهمی که در این خصوص وجود دارد، این است که این اضطراب در اواخر سن 2 سالگی یا اوایل 3 سالگی کاهش می یابد و همانند بسیاری از رفتارهای دیگر کودک پس از طی کردن این مرحله رشد از بین می رود. دلیل دیگری که به نظر می رسد موجب اضطراب جدایی از مادر می شود، این است که کودکان براساس نظریه رشد اریکسون، در سن 2 تا 3 سالگی تمایل به کنترل محیط و استقلال دارند و زمانی احساس امنیت و آرامش می کنند که بر محیط مسلط باشند و هنگامی که این تسلط کاهش یابد، به همان اندازه احساس تهدید و آشفتگی می کنند.


تفاوت کودکان
به عقده ، بالبی برخی کودکان اضطراب جدایی بیشتری را از خود نشان می دهند، به نحوی که هنگام خروج مادر از فضای قابل کاوش توسط کودک بسیار برافروخته شده و هنگام برگشت نیز همان گونه خواهند بود که برای بررسی بیشتر کیفیت این رابطه باید رابطه مراقب (مادر) و کودک مورد تحلیل و تفسیر قرار گیرد.


نشانه های اضطراب جدایی
پریشانی هیجانی افراطی و شکایت مکرر (مانند گریه کردن، التماس به والدین برای ماندن) هنگام پیش بینی جدا شدن از خانه یا مادر.
نگرانی مداوم درباره وقوع یک مصیبت در آینده برای منبع وابستگی (برای مثال گم شدن ، تصادف کردن یا بیمار شدن مادر)
شکایت های مکرر و ناراحتی شدید بعد از جدا شدن از خانه
نرس از تنها ماندن و یا چسبیدن بیش از حد به منبع وابستگی
بی میلی یا امتناع مکرر درباره خوابیدن بدون حضور منبع وابستگی
دیدن کابوس های مکرر با محتوای جدایی
شکایت های جسمانی متعدد به هنگام مطرح شدن موضوع جدایی از مادر
نیاز افراطی به مطمئن شدن از امنیت خود و در امان بودن از آسیب


توصیه هایی به مادران برای حل اضطراب جدایی کودکان
بردن کودکان به مراکز مشاوره برای ارزیابی آزمون های روان شناختی موجود.
مطرح کردن غیر منطقی بودن ترس های کودکان برای آنها به زبان خودشان.
تماس چشمی مستقیم والدین با کودکان، گوش دادن به حرف هایشان و پذیرفتن شخصیت آنها با وجود همه اشتباهاتی که انجام می دهند.
افزایش ارتباط با همسالان در قالب فعالیت های ورزشی یا فرهنگی به دور از منبع وابستگی ورزشی یا فرهنگی به دور از منبع وابستگی
کمتر کردن کنترل های شبانه نسبت به کودک مانند سر زدن به اتاق او.
تنها ماندن کودک در خانه حتی برای دقایقی کوتاه و یا تنها خوابیدن در اتاق خود را تقویت کنند.
برای انجام مورد بالا باید قراردادی با هم ببندید.
روزهایی را که کودک می تواند بدون چسبیدن افراطی، التماس یا گریه کردن، اعتراض کردن از والدین جدا شود، بررسی کنید تا ببینید در این روزها چه کارهای متفاوتی انجام می دهد.
تقویت رابطه صمیمی میان والدین.
فراهم ساختن یک موقعیت بازی که در آن کودک ابزار وجود کرده و تشویق به حرف زدن شود.
نقاشی کشیدن و کشیدن تصویر یک خانه و یا خانه ای که در آن زندگی می کنید.
والدین باید برنامه ای را ترتیب دهند که به طور هفتگی به دلیل خرید یا هر موردی از خانه برای دقایقی هم که شده خارج شده و دقایق آن را با گذشت زمان بیشتر کنید.
همزمان با مورد بالا، از کودکان خواسته شود تا مثل با دوست خود به صورت تلفنی صحبت و یا با برادر و خواهر خود بازی کند.

روح الله حدادی- کارشناس ارشد روان شناسی بالینی