آرامیس مشاور




اریک برن (Eric Berne)؛ متخصص بازی های بزرگسالان

اریک برن فردی خجالتی بود. زندگی نامه نویسان او معتقدند هیچ وقت نتوانست روابط عاطفی عمیقی برقرار کند. شاید دلیل سه بار طلاق او نیز به همین موضوع برگردد. در واقع، او برخلاف تلاشی که داشت تابه مراجعان خود کمک کند تا تغییراتی در طرح زندگی خود ایجاد کنند، خود در عملی ساختن ان در زندگی شخصی اش ناتوان بود. البته دیدگاه های او به شکلی روان و آسان مشکلات ارتباطی افراد را توضیح می دهد و تبیین می کند. و به این ترتیب می توان او را نظریه پردازی توانمند در شناسایی درد و رنج آدمی دانست! هر چند شاید اگر کمی زندگی طولانی تری داشت، در بخش درمان و کمک به تغییر نیز می توانست توانایی خود را بهتر اثبات کند.

اریک برن که نام اصلی او لئوداریک برنشتاین است در سال 1910 در تونتو کانادا به دنیا آمد. اصلیت پدرش لهستانی و مادرش روسی بود. اما هر دو آنها در کانادا بزرگ شده و درس خوانده بودند. پدر او پزشک بود و مادرش نیز در زمینه تدریس و روزنامه نگاری فعالیت داشت. پدرش به عنوان پزشک موسس یک شهر کلینیک درمانی ویژه افراد یهودی در شهر بود. وضعیت زندگی آنها خوب بود. مادر البته به دلیل تبعیض مذهبی شغل تدریش خود را از دست داد . مادر که خود اهل نوشتن بود ، برن را نیز از همان کودکی تشویق به نوشتن می کرد و پدرش اما زمانی که اریک برن تنها ده سال داشت بر اثر ذات الریه فوت کرد. برن در خانواده کم جمعیت بزرگ شده بود و تنها یک خواهر داشت که از او پنج سال کوچکتر بود.
در نهایت ، در سال 1970 برن دچار حمله قلبی شد و به فاصله چند روز بعد از اولین سکته دچار دومین سکته شد و از دنیا رفت. البته برخی معتقدند آنچه باعث مرگ برن شد نه حمله قلبی که دلشکستگی او بود!

پسری با نشان از پدر
اریک برن از همان سنین پایین مجذوب شغل پدر شده بود. آن قدر که در برخی ویزیت ها پدر را همراهی می کرد. در نتیجه همین علاقه نیز بعد از دبیرستان وارد دانشکده پزشکی شد. بعد از اتمام دوره عمومی پزشکی اما انتخاب دوره تخصص برای او چندان کار اسانی نبود. در آن روزها تبعیض علیه یهودی ها در کانادا شدت زیادی داشت و آنها تنها حق داشتند در برخی دانشگاه ها به صورت یک یا دو سهیمه دوره تخصصی پزشکی را بگذرانند . اریک برن علی رغم تمام تلاشی که کرد نتوانست سهمیه دلخواه را به دست آورد و در نهایت تصیم گرفت برای ادامه درس به امریکا برود . البته در دوران کودکی، تبعیض مذهبی آن قدر او را ازار داده بود که پیش از ورود به آمریکا اسم خود را به رایک برن تغییر داد تا مذهب واقعی و مشخص نشود. بعد از ورود به امریکا او توانست دوره تخصص در روان پزشکی را پشت سر بگذراند. سپس ترجیح داد تا دوره روان کاوی را آغاز کند. طاهراً او این دوره را تحت نظر اریکسون آغاز کرد اما در نهایت اختلاف دیدگاه هایی که او با نظام روانکاوی داشت باعث شد تا زندگی حرفه ای خود را در این مسیر ادامه ندهد و در عوض پایه گذار دیدگاهی جدید باشد که به عنوان «تحلیل تبادلی» و یا «درمان میان فردی» شهرت یافته است.

نگاهی کوتاه بر دیدگاه های برن
یکی از بخش های جذاب دیدگاه برن، طرح ها و بازی ها است که او در کتاب «بازی ها» به معرفی آنها پرداخته است. بخش دیگری از نظریات برن که جذابیت بسیاری دارد سه بخشی است که او برای شخصیت در نظر می گیرد؛ یعنی کودک، والد و بالغ. اما یکی دیگر از از بخش های مهم نظریه برن که بعد از او نیز گسترش یافته، طرح زندگی اوست. هر چند آنچه برن به عنوان طرح زندگی مطرح کرده است پیش از او در نظریه آدلر و دیدگاهش در مورد شیوه زندگی دیده می شود اما طرح ساده برن توانست مخاطبان خاص خود را پیدا کند. علاوه براینکه نوشته های تامس هریس در این زمینه که نثر روان و خوبی دارد، به خوبی توانسته در گسترش این بخش نظریات برن موثر باشد.

اما طرح زندگی برن چیست؟
برن می گوید ما در چند سال ابتدایی زندگی با توجه به برخوردهایی که با اطرافیان خود داریم در مورد خود، زندگی و دیگران به نتیجه گیری هایی می رسیم. این نتیجه گیری ها در چند جمله می توانند خلاصه شوند.
«من بدم، تو بدی» ، «من بدم، تو خوبی»، «من خوبم، تو بدی» و «من خوبم، تو خوبی».
این باورها که در چند سال ابتدایی زندگی برای ما ایجاد می شود می تواند تا پایان عمر بر نحوه تعامل ما با دنیای اطراف تاثیر بگذارد. برن معتقد است که تنها این وضعیت اخر است که می تواند رشدی سالم را برای ما به دنبال داشته باشد.

جذابیتی ویژه
هر چند اوج محبوبیت و معروفیت نظریه تحلیل تبادلی در امریکای دهه 70 میلادی است اما به نظر می رسد این نظریه هنوز در کشور ما طرفداران خاص خود را دارد. البته چرایی این موضوع چندان عجیب نیست . نظریه تحلیل تبادلی یا درمان میان فردی تفاوتی بنیادین با بسیاری از نظریات روان شناسی و روان درمانی دارد. در این نظریه برخلاف بسیاری دیگر از نظریات روان درمانگر به روابط بین فردی اهمیت زیادی داده و برای برداشت های فردی از این روابط اصالت قائل است. به عنوان مثال، در نظریاتی چون روان کاوی و یا شناخت درمانی تمرکز برخود فرد، احساسات، باورها و عقاید شخصی اوست. در واقع سیر درون فردی پایه و اساس روان درمانی است. در واقع چنین روش هایی به کرات افراد از فشار سنگینی که در فرآیند درمان احساس می کنند و افزایش احساس گناه در سیر درمان ، گلایه دارند اما در تحلیل تبادلی روش کار تا حد زیادی متفاوت است. در این روش افراد متوجه می شوند که برداشت های انها در سنین ابتدایی و خردسالی تا به امروز همراهشان بوده و در نتیجه طرح زندگی انها می تواند مبنع مشکلات آنها در روابط میان فردی باشد از سویی افراد به نوعی قربانیان برداشت های خود هستند و در نتیجه احساس گناه زیادی به فرد منتقل نمی شود. باور به این موضوع که افراد می توانند به نسبت آسان و گاهی تنها با خواندن کتاب های مربوط به این نظریه در وضعیت خود تغییر ایجاد کنند نیز از سویی احساس خوبی به افراد منتقل می کند.
به صورت کلی در دیدگاه درمانی تحلیل تبادلی کتاب ها نقش پر رنگی داشته و مراجعان تشویق به خواندن کتاب های مربوط به این تعداد جلسات درمانی می توانند کاهش یافته و لذا از نظر هزینه نیز این روش به صرفه است.

نرگس عزیزی، کارشناس ارشد مشاوره